واقعا .
یکی از نیومدنشون میناله یکی از تند تند اومدن و سرک کشیدن میناله .
من جای استاتر بودم کلامو مینداختم هوا .
تازه میگه تو بارداری دوبار دعوتم کردن .والا ما ۱۵ سال دعوتشون رو ندیدیم هیچ .دخالتشون رو هم همیشه دیدیم . تازه باید هفته ای یبار دیدنشون هم بریم استاتر از ندیدشون تازه ناراحته
به همسرت بگو دلم را سپیده سوخت جوگیر شدم ولی راست میگی نباید میفرستادم البته اگر نمیفرستادم هم خودش تو گوشیش داشته بعدم اون تو قضیه بیمارستان و زایمان خیلی هوای منو داشت منم بعنوان اخرین لطفی که میتونستم بهش بکنم اینکارو کردم الان دیگه بیحساب شدیم زندگی اون دیگه ربطی به من نداره
ولی به طور مخفیانه هوای جاریتو داشته باش
بگو خوب به سلامتی ما فقط موندیم سر زندگیمون که اونم برو بگو بهشون ما هم از بقیه برادرات عقب نمونیم نمیبینی پدر مادرت زندگی پسراش براش هیچ ارزشی نداره. فقط شانس اوردی خواهر ندارن وگرنه خیلی بیشتر حرصتون میدادن
مغزم توی این تاپیک رگ ب رگ شد
هر چی بیشتر میخونم کمتر متوجه میشم😩
به شوهرت بگومیخواستی کمک جاریم نکنم اهش بچروبگیره، یادت نیس سربچمون برام کاچی میاورد رسیدگی میکرد همین مادرت زنگم نزد،خب جاری نفرین میکرد میگفت حرومتون باشه اون کمکا یابچمونفرین میکرد،اونوقت جون بچت مهمتره یا حرفای اشتباهه اطرافیانت بترسونش ازا آه مظلوم
حالا فرستادی حداقل پاک میکردی شوهرت نبینه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز