جای تو باشم فکرم رو میدم به بچه م
به همه هم اعلام میکنم این چیزا به من ربطی نداره...
هر آدم عاقلی میفهمه مادر شوهر و پدر شوهرت مداخله گرم و سرشون درد میکنه برای دخالت...از آدم تحصیلکرده و فرهنگی بعیده...اونا به جای پناهگاه امن بچه هاشون شدن آتیش بیار معرکه...
متاسفانه پسراشونم وابسته و دهن بین و بچه ننه تربیت کردن...عروسان هم موندن از دست کارای اینا...
تو نه میتونی پدر و مادر شوهرت و عوض کنی نه تربیت پسرا رو درست کنی ...ولی میتونی کمتر نظر بدی و بیشتر سکوت کنی...
حرف نبری بیاری...
بهترین کار اینه اگه زندگیشون رو دوست دارن برن پیش مشاور و شرایط رو عوض کنن...اگه نه که این بکش بکش ادامه داره...تو هم به جای دخالت حواست به زندگیت باشه از چشم همسرت میافتی ...به خاطر یکی دیگه...الان همه خودخواه شدن حق رو به کسی نمیدن دیگه...
دعوای زن و شوهر یه...برادر شوهرت خیلی تباهه شب تو بغل زنش بخابه فردا اسرارشو ببره پیش مادرش...تو نمیتونی صلح برقرار کنی فقط مسکن مقطعیه کارات...چون ایراد از یه جای دیگه س...نمیگم خودخواه شو ولی اینو بدون که با این کارا کلاف رو پیچیده تر و به هم ریخته تر میکنی...
عافیت تو اینجور وقتا سکوت و کناره گیریه...و محترمانه برخورد کردن...
ببین اگه تو خانواده خودت مسأله ای باشه دوست داری همسرت خلاف میل تو هوای یه غریبه رو داشته باشه...اینم بدون جاریت به جای درد دل با تو باید بره پیش یه مشاور اگه مشاور تشخیص داد مشکلات حل شدنیه که بمونه و درست کنه ...اگه نه که با درد دل با تو یا هر کی فقط کار خرابتر میشه...
جاریت هم ساده بوده دیگه وقتی طرفت بچه ننه س هیچ حرفی بهش نزن...که ببره بذاره کف دست مادرش...
والا بهترین رفتار با آدمای سمی اینه که پرت به پرشون نخوره...بهتر که نمیرن نمیان چون فقط دخالت میکنن ...
اینجور آدما دلسوز و خیرخواه نیستن...واقعا دلشون به حال نوه ها نمیسوزه که بزرگی نمیکنن هیچ آتیش بیار معرکه هم هستن...