کار شوهرم و برادرشوهرام یکیه و سرمایه اولیه ازپدرشوهرم بوده
و پولشون هم یکیه دست پدرشوهرم حتی مواد غذاییمونو اونا میخرن اختیارمونو نمیدن دست خودمون
خب این به کنار
در سال یکی دو ماه باید واسه کارگرا ناهار بدن
من تازه اولین سالمه عروس این خانواده شدم
دو تا جاری های دیگم بالای ۵ سال هست عروسیشون
دوتا خواهر شوهر مجرد سن بالا دارم
اونا غذاهای کارگرا رو میپزن
و مه جا میگن مادرشوهرم میگه از شدت کار مریض میشن
امروز مهمونی بودیم خونه فامیلای من باز گفت
بعد اینا برگشتن من موندم فامیلام سرزنشم میکردن
ولی خب همون خواهر شوهر خیلی اذیتمون میکنه
بعد به من چه نوبتی کنن مگه زبون ندارن