2777
2789
عنوان

زود رفتی گلم,رفتی داغت موند به دلم

| مشاهده متن کامل بحث + 63847 بازدید | 286 پست
آقای اسکادای عزیز
شما فقط تصور نمی کنید که همسرتون با شماست اون واقعا با شماست و خیلی دلش میخواد شما اینو بدونین و کمتر دلتنگی کنین و افرین به شما که هوای پدر و مادرش رو هم دارین مطمئنن خیلی باعث شادیش میشه که حالا که دستش از دنیا کوتاهه شما حواستون به عزیزاش هست واقعا مرحبا

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلام اقای اسکادا. ممنون از توجهتون و اینکه یک به یک به بچه ها پاسخ میدید. این توجهتون رو می رسونه. هر وقت اینجا میام یه اه تلخ از عمق وجود میکشم. فقط می تونم بگم همونطور که مونایی گفت حیف از این عشق که اینقدر زود فاصله افتاد بینتون. البته هیچ وقت از بین نرفته و نخواهد رفت. میدونید من اصلا زیاد اهل خوندن رمانهای عاشقانه و از این حرفا نبودم. ولی دقیقا یه همچین روابط عاشقانه ای رو در ذهنم قبل ازدواج تصور میکردم. روابطی سرشار از احترام و محبت. منم دقیقا فکر می کردم که به خانواده همسرم احترام میذارم و اونا رو مثل خونواده خودم میدونم. روابط با همسرم رو اینجوری که شما میگید تصور می کردم. اما وقتی زندگی رو شروع کردم شوکه شدم. همسر من اول زندگی گفت حاضری بریم عسلویه با اینکه من دختر بسیار حساس و خانواده دوستی بودم بسیار سریع و قاطع گقتم بله زن هر جا که شوهرش باشه میره. چی فکر می کردم چی شد....من واقعا شکستم. می دونید اختلاف زناشویی داغون کننده ترین نوع مشکلاته. چون از کسی که باید صمیمی ترین فرد زندگیت باشه درشتی ببینی خیلی سخته خیلی سخت. آقای اسکادا اگه فکر میکنید اون توصیه ها به درد منم می خوره می تونید همین جا بگید. من هر راهی رو برای نجات زندگیم رفتم. به اونا هم اگه بتونم عمل می کنم. البته احتمال میدهم که قبلا انجام داده باشم ولی امتحانش ضرری نداره. م یه آدم موفق بودم. همه از من کمک می گرفتند و من با روی خوش و بی منت کمکشون میکردم. کمک های فکری و در مورد زندگی. حالا بحث من شده نقل محافل آدم های غیبت کن. خیلی به خاطر این زندگی تحقیر شدم . هر کی به خودش اجازه می ده هر چی دلش خواست بگه. متاسفانه اکثر مردم در دنیای بیرون از مرد طرفداری می کنن حتی اگه خودشون زن باشن. آدم هایی که حسرت منو می خوردن الان از از پا افتادن من خوشحالن. دیدن این صحنه ها خیلی سخته. حتی به تازگی یکی از دوستان در همین سایت حرفی زده که دل منو رنجوند شاید البته خودش هم متوجه نشد ولی .... میدونید در این مواقع هر کی به خودش اجازه میده چیزی بگه. البته این منظورم به شما و یا دوستای خوبم در این سایت نیست. یکی از دلایل عضویتم در سایت علاوه بر درد و دل همین راهنمایی گرفتنه و من از نظر هر کسی استقبال میکنم . ببخشید سرتونو درد اوردم. اینجا احساس می کنم درک میشم. میدونید یه روز با خودم نشستم یه سناریو تو ذهنم طراحی کردم که یه جوری شماره یا ای میل شما رو در اختیار شوهرم قرار بدم و یه جوری وانمود کنم که اتفاقی بوده و شما از همسر دوستی و اتفاقی که براتون افتاد براش بگید شاید اثر کنه ، بعد به خودم خندیدم گفتم از خداشه که من با اتفاقی مشابه همسر شما از این دنیا برم و بی درد سر طلاق و حرف مردم، از دست من خلاص شه.
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
سلام دوست عزیز دوست داشتم یک سری چیز هایی که میدونستم وجزو باور هامه بهتون بگم از ماهیت اون دنیا اینکه اون دنیا هم تو همین دنیاست اما ما نمیتونیم اون رو درک کنیم مثل جنین که تو رحم مادرش اون هم تو دنیای ماست اما هر چی به جنین بگی که تو تو دنیایی هستی که اینشکلی او نمیتونه درک کنه اون دنیا هم در همین دنیاست اما ما نمیتونیم اونو درک کنیم تا وقتی که خودمون هم بریم و مطمین باش که اگه خداوند سر سوزن از اون دنیا رو بهمون نشون بده هیچ کس حاضر نیست تو این دنیا که همش مشقت و سختیه بمونه
برادر خوبم واسه ارتقای روحش تو اون دنیا خیرات ومبرات بدین براش دعا بخونین چه فردی چه جمعی !تا تو اون دنیا روحش ترقی کنه و رتبش تغییر کنه این تنها کاری که هر کس واسه عزیزاش که از دست میده میتونه انجام بده .
امیدوارم حداقل خوابش رو ببینین که دیگه دلتون نشکنه وقتی احساس کردین که جوابتونو نمیده .
در هر صورت من براش یک دعای مخصوص میخونم .ان شا الله بتونین راحت با این قضیه کنار بیاین گفتین چند وقته از رفتنش میگذره؟
اقای اسکادا سلام من زیاد اینجا سر نمیزنم چون تحملشو ندارم اما به وجود مردهایی مثل شما افتخار میکنم میدونید من شنیدم با استفاده از یکی ازعلوم ماورایی که شاخه ای از علم هیپنوتیزم هستش انسان میتونه روحشو ارتقا بده و برای لحظاتی با عزیزان از دست رفتش باشه میتونید تحقیق کنید امیدوارم موفق بشید و خدا بهتون صبر بده من هم عاشقانه با شوهرم نفس میکشم و قدر این نعمتو میدونم امیدوارم پروردگار یکتا درک نعمت زیبای عشق رو به همه بده وزندگیها همیشه شاد باشن و به جای این امانتی که از شما پس گرفته هدیه ای در همون حد و در شئن شما بهتون ببخشه تا دوباره لبانتون به زندگی لبخند بزنه
من تو غم یه عزیزی بعد رفتنش این شعر و همیشه زمزمه می کردم برای شما هم می نویسم تا شاید مثل من ایمان بیاورید به فصل سرد....

شاید حقیقت آن دو دست جوان بود ، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد
و سال دیگر ، وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره همخوابه میشود
و در تنش فوران میکنند
فواره های سبز ساقه های سبک بار
شکوفه خواهد داد ای یار ، ای یگانه ترین یار

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ...

اینجا وبلاگ من هست خوشحال میشم سر بزنید آقا اسکادا و دوستان عزیزم
www.tina100.blogfa.com
خواهرهای عزیزم سلام
دیروز باز رفته بودم سر مزار عشقم و براش از حرفهای شماها میگفتم
گفتم که هوای برادرشون رو دارن و با حرفهاشون باعث خوب شدن روحیم میشن
این هفته میخوام ماشینش روهم بفروشم
متاسفانه امکان نگه داشتن وسایل بزرگ نیست
هرچند که من همه لحظه هام پر از نازنینم هست و نیازی به نگه داشتن وسایلش نیست

مونایی خانوم
نمیدونم در موردش از چی و از کجا بگم
تو این مدت که از خاطراتمون براتون تعریف کردم
همینقدر بگم که یه فرشته بود و دل خیلی پاکی داشت
دنیای من بود
تو تمام سالهایی که با هم بودیم فقط یکبار دعوا کردیم و قهر کردیم,اونم واسه یه زمان کم
اندازه عشق اون بیشتر از من بود ولی منم براش میمردم
بیشتر از این نمیدونم چی بگم,حرفهایی هست که به این راحتی نمیشه جمله کرد و نوشت
راستی وبلاگ شماروهم خوندم,انشالله خبر جشنتون رو بزودی توش بخونم و سالهای سال از عشقتون بهم بنویسید
خیلی از کارهایی که شما کردین یادآور گذشته خودم هست

مامان بهار خانوم
بازهم ازتون تشکر میکنم بخاطر حرفهای خوبتون
روی روحیم اثر خوبی گذاشته اینکه حس کنم عشقم منو میبینه و نمیخواد من ناراحت بشم
با این حس میخوام اون زندگی که میخواستیم باهم رو انجام بدم
در مورد پدر و مادرش هم از روز اول اینقدر به من خوبی و محبت کردن که من اگه تا آخر عمرم هم هرکاری کنم نمیتونم جبران کنم
من مامان و بابای خودم رو با اسم صدا میکردم از قدیم,و به اون 2تا مامان و بابا میگم
حیف که غمشون رو میبینم و این دلم رو میسوزونه

داوودی خانوم
واقعیت این هست که لطفی که شما خواهرهای خوبم نسبت به من دارین خیلی بیشتر هست
با وجود مشغله زیادی که دارین بازهم برای برادرتون وقت میذارین و مینویسین,منکه این مدت بعد از کارم بقیه وقتها رو بیکار هستم
حرفهاتون خیلی روی روحیه من اثر خوبی داشته,دعا کردن براتون نهایت کاری هست که میتونم در مقابل خوبیهاتون بکنم
وقتی شرح زندگی کسایی مثل شمارو میخونم تاسف میخورم به حال کسایی که دلی مثل سنگ دارن
با اینکه شمارو نمیشناسم ولی من هرشب ساعت 12 یه نماز میخونم,اونجا براتون دعا کردم که بهتون کمک کنه
من بواسطه همون دختری که گفتم و از فامیلها هست میتونم کاملا شرایط شمارو بفهمم,خیلی از حرفهایی که میزنه عین حرفهای شماست
البته این حرفها رو تازه به من زده ,نمیدونم چجوری بعضی مردها بدون ترس از خدا میتونن همچین کارهایی بکنن
این شخص از تحقیرهایی که شوهرش میکرده میگفت
تازگی هم تعریف از دخترهای دیگه,بهش میگه میخوام دوست دختر پیدا کنم یا میگه میخوام زن بگیرم
یعنی عشق که هیچ,عذابش میده و اذیتش میکنه,تحقیرش میکنه....
راستش من توصیه خاص بهش نکردم ولی امیدورای الکی هم بهش ندادم,نگفتم برو بشین تا یه روز درست بشه شاید
گفتم بشین و واسه آیندت فکری کن,از مشاوری کمک بگیر
من گفتم سعی کن راهی بری که بتونی روی پای خودت واستی
یه چندتا راه هم با شناختی که از موقعیتش داشتم بهش پیشنهاد دادم
گفتم اگه تو این مدت هم اوضاع درست نشد به فکر طلاق باش
وقتی که خانوادش جوری هستن که حمایت کامل میکنن چرا باید عمرش رو تو گریه و غصه خوردن بگذرونه,لااقل میره خونه پدرش با آرامش زندگی میکنه
حالا اگه قسمت باشه یا ازدواج میکنه یا خیلی راههای مشروع هست که میتونه عمر رو بگذرونه و از زندگی هم لذت ببره
البته من اینارو با توجه به این گفتم که اون شخص اصلاح نمیشه,مگه معجزه بشه
امیدوارم که مشکل شما به این حد نباشه و راه برا اصلاحش باشه
در مورد آدمهای حسودی که میگین هم من تجربه داشتم,آدمهایی که از خوشیه مردم عذاب میکشن و از ناراحتیشون شادن,در موقعیتهایی واسه من و عشقم هم موقعیتهای سختی هم ساختن
خدارو شکر عشقمون اینقدر بزرگ بود که با این حرفهای مردم حسود اثری نکرد و بیشتر شد
ولی میتونم حدس بزنم مردم چه حرفها براتون میزنن,حتی واسه مردی که 2زنه هست میگن ببین زن اولش چیکار کرده که مرد مجبور شده ازدواج کنه!!
متاسفانه چیزی هست که نمیشه کاری کرد و بهتره ما جوری همه چیز رو مخفی کنیم که این جور افراد نفهمن
من وقتی حرفهای شمارو میخونم ناراحت میشم که یکی امکان باهم بودن رو داره و قدرشو نمیدونه و یکی مثل من هم حسرت میخوره
باز خوبه که جایی داریم که درد دلامون رو اینجا خالی کنیم
سناریوتون رو هم خوندم,
خیلی خوشحال میشم که بتونم کمکی کنم ولی همونجور که گفتی متاسفانه شاید این مسله با یه حرف ساده حل نشه
همونجور که قبلا گفتم افرادی بودن دقیقا تو شرایط من و داشتن زنشون رو طلاق میدادن
راستی شما الان عسلویه زندگی میکنید؟
من قدیم اونجا اومدم بخاطر پروژه,متاسفانه مردهای دور از خانواده ای دیدم که دور از خانواده تو منجلاب فساد بودن,از اعتیاد تا مسایل دیگه
اینو گفتم که شاید دور و بر همسرتون هم هچین افرادی باشن
شاید دور شدن از اون محیط بتونه تغییری ایجاد کنه
بهرحال منم تا حد توانم در خدمتتون هستم,چون در حقم خواهری کردین
نسیم خانوم
ازتون ممنونم که برا عشقم دعا خوندین
حرفهاتون رو خوندم و در موردش فکر کردم
باور کنید حرفهایی که بهم میگید باعث آرامش من شده,من تا حالا هیچوقت به این مسایل فکر نکرده بودم و چیزی در موردش نمیدونستم
این مدت با خوندن حرفهاتون از اینکه عشقم تو جایی بهتر از اینجا هست خیالم راحت هست
دیگه نمیگم نموند تا به آرزوهایی که این دنیا داشت برسه
انشالله خدا هم این گذشت زمان رو برام رو راحت کنه تا دوباره بهش برسم
من این مدت بیشتری پولی رو که بدست میارم به افراد نیازمند میدم,به نیت نازنینم
الان 5 ماه بیشتر هست که دیگه کنارم نیست
مرسی که برام نوشتین

سالی خانوم
من در مورد کاری که شما گفتین چیزی نمیدونم
این مدت آروزمه که به خوابم بیاد ولی نمیدونم چرا دیگه نمیاد.... کاش واقعا بشه اون ارتباطی که شما گفتین رو برقرار کرد
در موردش تو اینترنت نگاه میکنم,شاید به جایی رسیدم
انشالله شما هم در کنار همسرتون سالیان سال این زندگی پر از عشق رو ادامه بدین و الگویی باشید واسه فرزندانتون
ممنون که برام نوشتیم و راهنمایی کردین

آوازک خانوم
ممنون از شعر قشنگی که برام نوشتین
این زمستون برا هرکسی میشه تا بهار رو تجربه کنه
ولی متاسفانه برا کسایی که تو این دنیا گلشون رو از دست میدن زندگی با سختیهای زیادی همراه میشه
تنها بودنم
نداشتن همراه تو این زندگی
همین که روی ماهش رو نمیتونم ببینم و وقتی صداش میکنم نیست که بهم بگه جونم واسه من عذاب بزرگی هست....
راستی وبلاگتون رو هم نگاه کردم
من تو صفحاتی که خوندم پیدا نکردم عزیزتون چه نسبتی با شما داشته
در هر صورت خدا رحمتش کنه

مونا خانوم
امشب برا شما هم میل میزنم
آقای اسکادا

خیلی خیلی متاسف شدم از خداوند براتون ارزوی صبر می کنم ولی رسم دنیا همینه چاره ای نیست .

خدا رحمت کنه تمام کسانی که دستشون از این دنیا کوتاهه خصوصا عشق شما رو .

منم پدرم رو از دست دادم در شرایطی که واقعا بهش نیاز داشتم .پدرم ارزوش دیدن بچه ی من بود ولی 2 سال قبل از این که من بچه دار بشم از دنیا رفت .

این متن رو بیاد پدرم و عشق شما می نویسم

همیشه سفر برای مسافر شیرین و برای آن که چشم به راه می ماند تلخ بوده ، تنها امید بازگشت از تلخی انتظار می کاسته .
پدر ، امروز که قدم در جاده ای بی بازگشت نهاده ای ، ما به سوگ نشسته ایم .
هر چند که می دانیم مناظر این جاده بسیار زیباتر و مقصدت آرزوی هر انسانی است .ما بدرقه ات کردیم و فرشتگان به استقبالت آمدند .
اینک که انتهای جاده ی تو به بهشت خداوند ختم خواهد شد، بگو چگونه دوباره گذر کنیم از راهی که بی تو نیمه تمام ماند .
ولی ....
ولی ....
این اشک ها برای دلتنگی خودمان است ..... دلگیر نشو
ایمان داریم به زندگی جاودانه ات در آغوش خداوند ......
این اشک ها برای دلتنگی خودمان است پدر ، دلگیر نشو ......


سلام آقای اسکادا. نه ما عسلویه نیستیم . هیچ وقت هم نرفتیم. شاید اول نامزدی می خواست منو امتحان کنه که اینجوری پرسید. همه جوره خیالش از بابت همراهی من جمع شد بعد هر کاری دلش خواست کرد. ببخشید من امروز زیاد حالم خوب نیست. نمی تونم زیاد بنویسم. منون که در نماز به یاد منید و خدا رو شکر که در اوج سختی سررشته ارتباط با خدا رو رها نکردید. واقعا روح بزرگی دارید. من حالم زیاد خوب نیست. خدا بهتون صبر بده.
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
داودی جان اینقدر غصه نخور اینقدر به خودت فشار نیار
من تا حدودی رنجنامه زندگی تو خوندم متاسف شدم برای نوزادت ولی قسمت نبوده
ولی غصه خوری و گریه فایده نداره عزمت و قوی کن و پاشو بلندشو یاعلی بگو زندگیتو بساز
سلام اقای اسکادا خدا رو شکر که دونستن این چیزها باعث شده که آرامش پیدا کنین کاش میتونستم براتون بیشتر توضیح بدم و دعاهایی رو براتون معرفی کنم که بیشتر آرامشتون رو به دست بیارین .
در هر صورت اینو مطمین باشین که هم کسای که در ظاهر از پیش ما رفتن ناظر به ما هستن و همه اعمال و رفتار ما رو میبینند و میخوان عزیزاشون غصه نخورن .
خیلی خوب کاری میکنین که به یاد او کمک میکنین
در هر صورت هر کمکی خواستین هر کاری داشتین من در خدمتم اگه بتونم کمکتون باشم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز