چند وقت بعد از طلاق

من الان ۵ روز اومدم خونه مادرم . و اقدام کردم برا طلاق 

اگه خواهرام بذارن حالم خوبه . متاسفانه رو اعصابمن 

وگرنه یه درصد دلم برا اون انگل تنگ نشده 

منم پس فردا جدا میشم الانم دادگاه میرم

ایشالله برا شما ایطو نباشه ولی من سه سال داغونم کرد هرروز بدتر میشد الان چند ماهیه شکر خدا بهتر شدم اقا هستم همون که میگید خوشبحالشون حس ندارن

میشه سوالی بپرسم ازتون

بچه ها منم قصدم جداییه چون کار ندارم و یه بچه ۱۰ ساله دارم نگران این دو موضوعم پیگیر کار هستم از کمیته امداد پرسیدم گفتن وام اشتغال میدیم نگفت چقدر . با وام اشتغال میتونم مغازه کرایه کنم؟ 

خدا نکنه فدات شم

بله بفرما

 بهتر  فراموشش  کنی    و یاد کارایی  بیوفتی  که  کرده   اینو  راحت  تر از یادت  میره     و زندگی جدید  شروع  کنی   و  چیز جدید  تو برنامه  ات  بزاری   و  سعی کنی  فکر  و ذهنت  آزاد  کنی  راحت  کنی  خودتو  زندگیتو  ازین به بعد     چون هرچی بهش فکر  کنی  داغونت  میکنه     برو باشگاه   یا هنر  جدید شروع کن   تا  ذهنت  دیگه  سمتش  نره

 باید قبول کنی همچی  تموم  شده     و به آینده فکر کنی   شاید  آدم درسته  و قابل اعتماد  دیگه   جلوت  قرار بگیره       

اوایل وحشتناک حالم بد بود سه سال همین وضعیت بودم با کلی کلنجار رفتن ومهمتر ازهمه اذدواج کردنش دیگه سعی کردم حال خدم بهتر کنم خداروشکر تونستم یک سالیه بیخیال شدم دیگه مهم نیست برام 

من تجربه طلاق و جدایی ندارم اما به نظرم کافیه چند روز در آرامش و حال خوب زندگی کنی و تجربش کنی تا بفهمی چه روزهایی می تونستی از زندگی لذت ببری و نبردی ...وقتی اعصابت آرومه و استرس و تنش نداری و خواب راحت می کنی می فهمی که چقدر زندگی می تونسته قشنگ تر باشه و تو از خودت دریغ کردی ...بند ناف خیلی چیزها رو باید از خودمون زودتر جدا کنیم هر چیزی که دور گلومون پیچیده و داره خفمون می کنه .

خواهرم وکیل . راهنمایی میکنه . چون از روز اولی که عقدش شدم فقط میگه تو ج ن ده هستی . تا الان که پسرم ۱۶ سالش همین گوه رو میخوره . دیگه خسته شدم. برا همه خوبه بخدا خواهرام میخوان خفم کنن . چون باهاشون خوب بوده . اما با من بده . نه محبتی . نه اخلاق داره نه قیافه داره . نماز میخونه اما اعتقادی به خدا و قران نداره . اگه چیزی گم بشه دست بذاری رو قران هم باور نمیکنه . انگار اون قاضی و من متهم تمام این سالها در حال بازجویی بودم . همیشه هر ساعت. یه ذره هم بهم محبت نمیکرد میگفت تو در عمل من ببین که دوستت دارم یا نه ‌ در عمل هم ریده بود