مامانهای اردیبهشتی 90

مرسی سپید جون...آره ارزش داشت... خودمم خیلی راضی بودم

خدا رو شکر صوفی مهربون

هر روز سپاسگزارم برای:

شب هایی که به صبح می رسند،
دوستانی که بخشی از خانواده میشوند
رویاهایی که تحقق می یابند و
علاقه هایی که به عشق تبدیل می شوند.

دوستتون دارم شدیدددددددد

آخ جون سروری ....... منم اس ام اس .....
چجوری شمارمو بدم ..... به ایمیل کنار اسمت خوبه؟؟؟؟

صوفی جون خوب گفتی خواااااااااااااااهر جان
..........علاقه هایی که به عشق تبدیل می شوند.

راستی کارشون رو قبلا جایی دیده بودی ؟؟؟؟؟؟

مرسی سپید جون ....... مبارک پهلووووووون باشه .... خیلی بهش میومد

سلام خانمها
اول از همه بگم که من قبل از اینکه از مهمونی سوال کنم پرسیده بودم که این تایپیک چه مقرراتی را داردکه یکی از خانمها لطف کرد و جواب داد فقط صداقت من هم قصد این نداشتم که هنوز شماها منو نشناخته تو مهمونی هاتون راه بدید
امروز که سر زدم دیدم یکی از خانمها گفته که هنوز نیومده می پرسی مهمومنی چیه ساعت چنده؟ به نظرتون این طرز برخورد درست ؟ این رسم مهمومن نوازی ؟ من هم کارمندم و هم دوتا بچه کوچیک دارم شاید نتونم زیاد سر بزنم ولی می خواستم یه جوری باهاتون آشنا شم و اگه خدا خواست چند تا دوست داشته باشم ولی راستش نیومده زدید تو حالمو از برخورد اون دو تا خانم خیلی ناراحت شدم و فکر می کنم کار شون از لحاظ شخصیتی صحیح نبود
و یکی دیگه می گه تایپیک عوض کنیم اینجا تازه وارد اومده نمی دونم واقعا چی بگم می زارم قضاوت به عهده خودتون ااینجوری برخورد کردن به نظرتون صحیح؟؟؟؟//

ارغوان جون همین جا تو نی نی سایت تبلیغ شون بود رفتم تو سایتش دیدم انصافا کارا قشنگه...

سلاممممممممممم
میبینم که دوباره تند تند دارید میرید جلو.......

مریناز اینایی که گفتی به من بودی!!!لطف داری دوستم ...منم تو و نیکا رو خیلییییی دوست دارم نه الان از همون موقع که تو دلت بود و من خواننده خاموشتون بودم
والا حقیقت دوست ندارم تا این حد قلدر و زورگو باشه....دوست دارم چون دختره بتونه حقش رو تو این دوره زمونه قرن 21 یگیره....ولی یه کم خفیفتر ههههه...باشه از این به بعد نمیگم راست میگی جذب میکنه.....دقیقا فکر کنم اینده شاپرگ رو داشته باشه...خوبه دیگه حقشو میگیره از این مرداااااااااااااااااااا نه مثل مامانش!!!!

سرور جونم خیلییییییییییییییی به من لطف داری گلم ممنون که دوست داری باشم....ایشالا که جور بشه بیام....ساعت 11؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تا کی؟ساعت 11 بیام فقط چای سبز بدی که من غش میکنیم!!!!

شاپرک برق سخ فاز از سرم پرید!!!!!!!!!!!!!!!!!ببخشیدااا فامیلتن ولی چه پرورررررروووووووووووو من بودم که با همه حرف گوش کنیم عمرااااا زیر بار برم....یه بار واسه منم پیش اومد جر دادم خودم رو.....خوه بغل ما میخواستن همسایه عوض کنن رهن بود ...پدربزرگ امیر واسه زایمان من که اومده بودن دیدنم صحبتش شد که میخوان خونه اشون رو بدن رهن یه جا همین منطقه بگیرن ...امیر گفت این بغلی داره میره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!اونم استقبال کرد که اره خوبه و اینا مامان امیر خوشحال مامان بزرگ امیرکه نگو.....گفتم هیچی دیگه پرستار اینا هم شدم .....بعد که رفتن کشتم خودمو اینقدر غر زدم ....امیر زنگ زد گفت پرسیدم مثل اینکه قردادشو بستن......هههههههههه

بهار به نظر منم مال صبح دیر پاشدن هست و دندون ....بگو دلش بیاد هر جور شده بیدارش کنه.....چه کویتی شده واسه پرستارت

کیمیا هم دو روز هست خیلیییییییییییییییییی نق نقو شده همش بهانه گیری میکنه....بهانه گیری میکنه هاااااااااااااا در حد تیم ملی....دو شب هم هست خوب نمیخوابه....پریشب 4 تا 6 صبح بیدار بود و دیشب 2 و ربع تا 4 و نیم !!!!!بعد فقط هم غر میزنه مثل طاها....ولی من فکر میکنم مال از مهد جدا شدنش هست ...امروز که دیگه از تو کوچه گریه رو سر داد......تا کفشش رو داراوردم صورتش خیس بوددددددددد مربیش اومد گفتم بزارید اروم تر ازش جدا شم بهتره ...اونا نظرشون اینه که بده وبرو ...خودش ساکت میشه و بلاخره هم عادت میکنه....ولی امروز رفتم تو سالن رفتیم سوار سرسره و اروم اروم نشستیم و بعد هم مربسش بغلش کرد بردش چرخوندش و من رفتم....هر چی به مربیش گفتم بزارید بهش بگم من میرم و برم..اینوطری بی اعتماد نمیشه ...قبول نکرد.....مشاور قبلا بهمون اینو گفته بود....زنگ زدم گفتم فهمید من رفتم گریه نکرد گفتن نه.....ظهر هم رفتم دنبالش تو بغلممممممممم سر کوچه نرسیده بودیم خوابش برد....چون دیشب بد خوابیده بود....مربیش گفتن یه دوست پیدا کرده سایا....عشقشه!!اینقدر باهم بازی میکنن!!!!نمیدونم ولی من میگم اگه بگم و برم و یه کم هم گریه کنه بهتره تا یواشکی رفتن نه؟؟؟؟شما چی میگید؟؟؟؟؟؟؟؟؟اینجوری تو خونه اینقدر اویزون نیست ...احساس میکنم بی اعتماد شده فکر میکنه همش من میخوام بزارمش برم.....ببخشید یه دستشویی میرم نیستید ببینید چه میکنه!!!!!

صوفی عکسایییی رادمهر عالییییییییییییی بود خیلی شفاف بود....ایرادی که من به عکسای این سری سها بهشون گرفتم.....من دفعه بعد تصمیم دارم بگم این که تو سایت تبلیغ میکنه میاد خونه...شاید اینطوری کیمیا بیشتر همکاری کنه عکساش بهتر بشه.....ولی نمیدونم کارش چه طوره؟!!!

دیگه یادم نیست....
اهان سحرناز خدار و شکر پرهام بهتر شد ....منم فکر کنم کم کم دندون های کیمیا سر و کلش پیدا بشه 4 ماه stop کرده!!!!9 ماهگی 8 تا داشت الانم 8 تا!!!

کیمیا جون شاپرک طفلک گقت این تاپیک بد شروع شده یه تازه وارد بیاد متظره خوبی نداره بریم یه جدید درست کنیم که پیشنهاد خوبی هم هست ....نگفت چون تازه وارد اومده بریم یه تاپیک جدید.....یه سری ماجرا اخیرا پیش اومد که شما بد شانسی خوردی به اون و ازش هم خبر نداری.....به دل نگیر عزیزم......

فهمیه حدیث خوبه؟عزیزمممممممم من اگه پسر داشتم تا حالا از طاها دزدیده بودشم ههههههههه

همسایه خوبی؟خواهرت بهتره؟من از عکسای امیر علی هم خیلی خوشم اومد چرا نمیزای تو وبلاگش بقیه ببین؟

منم خیلییییییییییییییییییییی به یاد شبنم هستم من زنگ زدم به شماره ایرانش خاموش بود تو این مدت به کسی ار خونه زنگ نزده بود؟کسی شماره خونه مامانش رو داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟کاش یه شماره ازش داشتیم ....اگه همیه چیز اکی بود یه خبر میداد......امیدوارم همه چیز واسش روبه راه باشه

راستی سرور عاشقتممممممممممم خیلی جملت باحال بود هههههه

می رسی سمانه جون
دقت شما به این مسئله باعث شد که سوءتفاهم رفع بشه من بد متوجه شدم ببخشید فکر کردم منظورش به من که تازه واردم ولی یکی از خانمها نمی دونم چرا نیومده اینجوری رفتار کرد اون واقعا به دل گرفتم

من فکر کنم انشاالله شبنمی همسری رو برده برا عمل و الانم درگیر پرستاری و این حرفاست... به امید این که با خبرای خیلی خوب بیاد

سمانه جون ... خوبی ؟ کیمیا خوبه ؟؟؟؟؟

عکاسی که فایل عکس به ما نمیده .... باید اسکنش کنیم که تازه چنر روز پیش گرفتیم ..... فرررررررررصت بشه میزارم
نمیبینی وبلاگ رو خیلی وقته نرسیدم آپ کنم ....... همینه دیگه ....... دلیل دیگه ای نداره ....... عکسهای آتلیه سری پیش رو مگه نذاشته بودم ............