مممنونم بابت درکت...
به خدا قصد ناشکری ندارم...یه خار به پاشون بره قلبم وامیسته...ولی بی نهایت خستم...تو شهر غریب دور از خانواده ها و همسری که تایم کاریش زیاده...یه وقتایی نمیدونم دیگه باید چه کار کنم...پسرمم بی نهایت بد قلقه...فکر کنم الان که یکساله شده هم هنوز روزا روی پا یک ساعت میخوابه...کل غذایی که تو یک روز با بازی و ادا و اصول بهش میدم در حد دو سه قاشق...همش گریه می کنه و دائم مریضه...
من آدم مرتب و با برنامه ای بودم الان این بی برنامه بودن کثیفی خونه و این که هیچ چیز اونجور که میخوام پیش نمیره آشفته ام می کنه...
تنهایی و دور بودن از خانواده این فکرا رو تشدید می کنه...ببخشید دلم پر بود🙏🥲