من خییییییلی عاشقش بودم، اصلا فکر نمیکردم اینجوری بشم. اینقدر چسبیده به خانوادش و تمام فکرش شده اونا. همش براشون خرجهای گزاف میکنه و بیکاریهاش همش با اوناست. حالا منم باردارم ولی همش هوای خانوادشو داره. قبلا اینطوری نبود تازگیها اینجوری شده. منم دیگه دلم ازش سرد شده. باهام هم حرف میزنه دلم نمیخواد جوابشو بدم