دوستان چندروز پیش برادر شوهرم رفت میدون تره بار واسه سه خانواده میوه و صیفی جات خرید کرد هرچی آورده بود رو نشستیم تقسیم کردیم بین سه تامون خیلی خوب بود از نظر قیمت تقریبا نصف قیمت مغازه دارها بود قیمتاشون و همشون تازه و تمیزو بدون خرابی بودن من اندازه دوهفته بخچالم رو پر کردم با شیشصدتومن خیار گوجه پیاز آلبالو زردآلو انگور خریدم من که آلبالو هارو خشک کردم انگورهم سبدی بود نشسته گذاشتم تو ظرف در دار گذاشتمشون یخچال فقط ی مقدار کمی برا مصرف شستم اگر باقی موند ازشون کشمش میکنم زردالوهم شستم گذاشتم یخچال هرچی موند ازشون میخوام مربا کنم فعلا ترجیحم اینه تازه به تازه خورده بشن اینجور ارزش غذایشون بیشتره و سالم تره
سلام همکار محترم بستگی به پوشش شما داره به نظر من قبل از هر چیز اول ببینید مدرسه کنار خونتون که همه شما رو میشناسن با نوع پوشش شما بیرون مدرسه یکی هست یا خیر؟ دوم می‌رسیم به محل خدمتتون که اکر مورد اول مشکی ندارید پس نزدیک خونتون رو انتخاب کنید
سلام خانومای گل تاپیک⚘️⚘️⚘️
صبح در جواب یکی از سوالا و ننه من غریبم بازیای همسرم از دهنم در رفت که۱۲ تومن ته حسابم مونده(لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود...خودمو میگم😪)،
که به بعد ظهر نکشید ۶تومن ازم بابت تعمیر ماشین درخواست کرد و منم بهش دادم.😑
عصری رفتم بازار با پولی که مونده بود یه سکه پارسیان یک گرمی خریدم قبل از اینکه بقیه شو هم ازم بگیره🫠
دو تومن هم ته کارتم نگه داشتم شنبه قراره برم دکتر لازمم میشه..🌷
در ادامه ی اون صحبتایی که با همسرم داشتم در مورد سهیم بودنم تو خونه
دیروز بهم گفت سه دنگ خونه رو به نامت میزنم🫠🫠
امروز صبح رفتیم دفترخونه برا سند زدن که بهمون گفتن چون سند در رهن بانک مسکن هست باید از بانک رضایتنامه بیارین..
نشد که بشه😔😔
چون باید بریم همون شعبه که شهرستانه و معلوم نیست تا اون موقع سر حرفش بمونه یا نه
سلام
من خودم قبلن محل کارم دور از خونه بود،اما الان نزدیکه،خیالم از چن جهت راحته،اولن راحت میرسم مدرسه ام،دوم بابت بچه ام هست که خب زودتر برمی‌گردم پیشش،سوم وقت استراحت بیشتری دارم و همینطور به ناهار شام و رسیدگی به خونه هم بهتر میرسم
خب سلام ما هم قسط های بسیار و بدهی های زیادی داریم ولی با این حال من همیشه برای خودم در راستای بحث ارزش دادن به خود 😍 خرید خوب به خصوص کفش های خوب انجام می دم
گاهی اوقات هم لباس ارزون می خرم ولی میگم گرون خریدم ولی کفش رو همیشه خوب می خرم چون انگشت های پام درد می گیره
امشب به شوهرم گفتم بریم بیرون قرار خرید نبود فقط قرار بود بریم شام بخوریم ساندویچ ☺️
تو مسیر که پاساژها رو می گشتیم یه مغازه بود کفش های مارک تک سایز و حراج داشت و همسرم که عاشق کفش هست گفت یکیشون بردار اومدم بگم ما قسط زیاد داریم ولش کن 😱 و از این حرف ها که پشیمون شدم و یاد حرف های شما عزیزان افتادم 🥰
بعد تو دلم گفتم اگه پول نداشت که نمی گفت بردار منم برداشتم
و رفتیم ساندویچ فلافل خوردیم
نکته اقتصادیش این که عوضش یه بستنی افتادم تو خرج که خودم چون دیابت دارم نمی خورم و فقط برای همسرم گرفتم ( البته اینم پول خودشه دیگه برای خرجی میده )
اینم گزارش امروز من بود
خرج خونه هم که امروز نداشتم
