ممنونم عزیزم والا اینا از من حواسشون جمع تره😁همه مدل غذایی تو خونه درست میکنم چون خودمم اهل تنوع غذایی ام اما اینا وچشمشون دنبال غذای بیرونه بعضی وقتا
دیشب رفتیم بیرون شیرینی خواستن ما هم شیرینی خامه ای خریدیم بعدچند دقیقه گفتن بوی کباب میاد🥴گفتم دیگه شیرینی خریدیم کباب نیست اومدیم خونه املت درست کردم با سبزی خوردن ودوغ با کلی غر غر خوردن
بعدش آخر شب بزرگه رو بغل کردم گفتم عزیزم یادته دلت میخواست خونمون خوشگل باشه؟وسایلمون خوب باشه ؟
ما می‌تونستیم هیچ کدوم از اینا رو انجام ندیم همش بریم بیرون کباب بخوریم وشما هم همیشه غصه بخوری که خونمون ووسایلمون خوشگل نیستن ولی یه مدت کوتاه باید صبر کنید مطمین باش باز میتونیم بریم رستوران
دیگه امروز ظهر ناگت درست کردم شب دمی گوجه بود کوچیکه نق زد اما بزرگه سعی کرد نشون بده مشکلی نداره😅همسرم میگه بالاخره متوجه شرایط میشن و همراه میشن امیدوارم همینجوری بشه
خب و اما یه گزارش کوچلو در عین حال تجربه ی عینی براتون بنویسم ❤️
وقتی اینجا میام میگم بچه ها این زن خونست که تمام کننده ی کار 👌
.وقتی میگم که زن باید زرنگ باشه که بتونه گلیم زندگی اش رو از آب بیاره بیرون 👌
وقتی میگم که مرد کارگر و زن بناست 👌
وقتی میگم که یه زن زندگی رو می‌تونه به هر شکلی که حواست بچرخونه
اینو بدونین که واقعا اینطوری دوستان 👌
تقریبا یه ماه پیش نشستم تمام چک هامون رو با ماژیک نوشتم رو کاغذ آچاهار
تمام قرعه هایی که میدیم رو نوشتم رو کاغذ 👌
بیمه ها رو نوشتم رو کاغذ ...دقیق هر کدوم تو یه برگ آچاهار 👌
قسط هارو نوشتم هر کدوم رو کاغذ ...که از چندم به چندم قرعه داریم ...از چندم به چندم قسط میدم ...
چک هارو با چسب چسبوندم رو دیوار اتاق کارگاهم
همسرم اومد ❤️ گفت ماشاالله این همه چک داریم
گفتم بله اقا❤️
یعنی جایی برای حرکت اضافه و بیهوده نذاشتم من😊
جا برای پول هدر دادن یا پول قرض دادن به این و اون نذاشته بودم 👌
خلاصه همسرم فقط چک لیست هارو دید گفت اووه ماشاالله جا برای نفس کشیدن نذاشتی خانوم 🤗
عکسش رو انداخت کاغذ رو همونجا کند و انداخت دور 🙁
گفت من باید بدونم که منم عکسش رو انداختم 🙁
دیگه نیاز نیست بذاری بالا سرت هر دفعه هی ببینی قرض هات یادت بیوفته 👌
مثلا میخواست بگه من به فکر تو هستم که دایم فکر جای قسط و چک و قرعه نباشی ❤️
خلاصه یه ماه گذشت منو همسرم میدونستیم که برای تیر ماه جای چک داریم ..
همسرم که هر دفعه پول میآورد من طبق قوانین زندگی ام اول اقساط مسکن بانک. و میزدم بعد قرعه ها بعد خورد و خوراک و پوشاک 👌
این روال کارمون بعد مابقی خرج ها 👌
همسرم هر بار که پول می‌داد می‌گفت انشالله دفعه ی بعد می گیرم می ذاری جای چک ❤️
پنجم تیر بود به همسرم گفتم که چک برای هشتم تیر ماه حواست باشه ها ❤️
برگشت گفت نه اشتباه نکن واسه بیستم 🙁
از اونجایی که عکسش رو انداخته بود
گفتم پس میدونه دیگه
حتما من اشتباه میکنم
خلاصه به نیت اینکه برای بیستم چک داریم
نشستیم 🙁
روز چهاردهم همسرم به من پنج ملیون پول نقد داد
گفت اینو خرج واجبات کن ❤️
برای بیستم از فلان کس میگیرم میذاریم جای چکمون گفتم باشه
شب خوابیدیم دورو بر ساعت نه بیدار شدم ...آماده شدم واسه پیاده روی 😊
دیگه یادم رفت که گوشی ام رو هم بردارم
رفتم حدود یکی دو ساعتی پیاده روی
از اونجا رفتم خریدهامو کردم 👌رفتم نانوایی
ادامه درد ....
ساعت حدود دوازده و ربع خسته کوفته رسیدم خونه
..اومدم .یه چک کردم گوشی ام رو ببینم که کسی تماسی نگرفته
پیامک بانک سپه رو دیدم باز کردم دیدم نوشته گواهی عدم پرداخت چک 🙁 که بله چک برگشت خورده بود 🤦
یعنی خاک عالم ریخت رو سرم تو اون لحظه ☹️
زود آماده شدم بدو بدو رفتم بانک
تا من برسم بانک ...بانک ها بسته بود و من با ناراحتی هر چه تمام تر برگشتم خونه 🙁
چیکار کنم چیکارررر نکنم 🤦از ناراحتی و اعصبانیت داشتم دغ میکردم ..
زود به دسته چک نگاه کردم دیدم بله دیگه چک واسه پونوزدهم بود 🙁
به خودم هزاران هزار بار فحش دادم 🤦
به همسرم زنگ زدم گفتم خیلی ممنون
عجب سربلندم کردی یه بار بهت امیدوار شدم شد این
برگشت گفت مگه واسه امروز بود ؟🤦
گفتم بله ...گفت دیگه کار از کار گذشته بیخیال 🙁
مگه چی میخواد بشه آخه ؟ چک برگشت میخوره دیگه 🤦
جاشو پر میکنیم حالا
گفتم چی میخواد بشههههه فقط همین ؟
حساب کتاب من بسته میشه 👌
برام سوع سابقه شد
دفعه ی بعد معلوم نیست چند برگی بهم بدن 👌
یه امیدم به این وام های ویپاد بود که دیگه از استعلام در نمیاد دیگه 🙁گفت مال ویپاد خودم رو میدم بهت دیگه چی میخوای 🙁🤦
خلاصه دوستان میخوام بهتون اینو بگم که این زن زندگی است که باید کلاف زندگی اش رو بگیره دستش 👌
مردا نود درصدشون واقعا بیخیال هستند 👌 اینو به جرات میگم
معصومه بعد ۱۹سال برای اولین بار یه دونه از حساب کتاب هارو به همسرش امیدوار شده بود ..در پایان شده بود این 🙁
وای به حال اونایی که همسرشون اهل حساب کتاب نیست خانومش هم اومده همه کار رو سپرده به اختیار مردش 👌
در نهایت میشه یه زن و شوهر ...شکست خورده ای مثل خواهر شوهر من با شوهرش 👌با اون همه کار و تلاش و با اون همه سابقه ...زندگیش که داره از هم می‌پاشه
👌
عزیزان شاید اوایل به چشم نیاد این خطاها اشتباه ها 👌
در اخر بعد سالها خواهد دید که خیلی ضربه ها میخوره ادم از زندگیش 👌
داخل پرانتز بگم که زیاد هم نمیتونم همسرم رو
و قضاوتش کنم درسته چک ام برگشت خورد برای اولین بار در طول زندگی
اما بالاخره به آقایون هم حق بدیم با این همه مشکلات و فشار زندگی که روشون هست ❤️با این همه گرونی و سختی
برای یه لقمه نون حلال با چه سختی زحمت میکشند و در آخر درست حسابی پول نمیدن 👌چه حرفها که نمی شنوند از صاحب کار 👌
به اونا هم حق میدم 👌
همه ی ما باید در نوبه ی خودمون کمک حال زندگی امون باشیم 👌
برای منم دیگه تجربه شد که کار خودم رو به کسی امیدوار نشم 👌
دوروز که میرم و میام که بالاخره ظهر موفق شدم که جلوی حساب هام رو باز کنم 🙁
از اونجا هم رفتم بیمه ی عمر دخترم ...باز خرید کردمش ❤️
مبلغ ۹ملیون و هشتصد به حسابمون ریختن همونجا
که انشالله فردا میرم واسه دخترم یه تیکه طلا میگیرم میشه پس اندازش 👌
اینمم گزارش دو روزه ی من
