سلام دوستان
صندوق جان تون لبریز از سلامتی و شادی
و
صندوق طلاهاتون لبریز از ثروت و برکت
منم تحت تاثیر تاپیک دلو زدم ب دریا و ۵ میلیون از،طلاسی خرید کردم انشاالله امن باشه
چند ماهه این پول تو حساب بود و ازون موقع خیلی طلا گرون شده کاش زودتر میخریدم.
سلام عزیزم. اول تو دیوار یه سرچی بزن ببین خونه تو محدوده و منطقه خودتون و با مشخصات خونه خودتون قیمتاش چطوره، حتی لازم شد با شماره ها تماس بگیر و قیمت کن.
بنگاهم خواستی بری بازم مشخصات خونه خودتونو بده بگو با این ویژگیها میخوام، حدود قیمت بهت میدن.
مثلا بگو یه آپارتمان ۷۵ متری خیابان فلان، حدودا ده سال ساخت، طبقه اول و... بگو با این مشخصات میخوام،
کلا بهتره اول به عنوان خریدار بری تا قیمت اصلی رو بتونی پیدا کنی، بگی فروشنده هستی کف قیمتو بهت میدن
سلام معصومه جون عزیزم مرسی از اینکه میایی اینهمه برامون وقت می‌ذاری
همیشه دوست دارم از نزدیک ببینمت واقعا حیف که دور و بر من مث شما کسی نبوده تا. رهنمایی کنه منو ولی خب شکر که با این تاپیک و شما آشنا شدم
تو این مدتی که با شما بودم از پس انداز دو ماهم تونستم یه دستبند کار کرده با سود و احرت کم بخرم البته به شکل مخفی که حتماً عکسش رو براتون میذارم
من همیشه دید بدی نسبت به کدو داشتم تا این که دیدم شما همیشه دورچین هویج و کدو می‌ذاری
قربونت میشه یکم بیشتر از غذاهایی که واسه خودتون و مهمون آماده می‌کنی عکس بذاری لطفاً ؟اخه واقعاً کمک کنند ست من خیلی تو مواد غذایی اسراف میکنم اینجوری واقعاً به خیلیا که مث من هستن کمک میشه
مثلا من همیشه خلال سیب زمینی آماده واسه کنار مرغ میخریدم و گوجه و بادمجون و یه وقتی بامیه میذاشتم واسه مهمون ایندفعه اومدم از شما یاد گرفتم و پولش رو زدم به کارت پس انداز خودم و سیب‌زمینی و گوجه فقط سرخ کردم واسه کنار مرغ
خلاصه این مورد هم یادمون بدی عالی میشه
دوستان شما اگه خونه و زمین نداشته باشین و تنها دارایی تون یه پراید باشه و اندازه ۵۰ گرم طلا. و از شهری که زندگی میکنید راضی نباشین و حال روحیتون اونجا خوب نباشه حاضرین کل طلاهارو بفروشین برای پول پیش خونه و برین شهر دیگه برای زندگی؟ یا شرایط رو تحمل میکنید؟
پراید رو نمیتونیم بفروشیم چون همسرم برای سرکارش نیاز داره. وام هم نمیتونیم بگیریم چون اصلا جای قسط نداریم
مطمئن نیستم چون به نظرم تو این اوضاع اقتصادی راه انداختن کسب و کار و از صفر شروع کردن ریسک بزرگیه. بیشتر هم به همین خاطر دو دل هستم بین موندن و رفتن.
از یه طرف میگم همینجا بمونم و تحمل کنم تا یه کم پس انداز کنیم البته تو این سه سال که اینجام فقط در جا زدیم، ولی حداقل اجاره خونه و مغازه ها کمتره
از طرفی میترسم برم و طلاهام که تنها سرمایمه رو از دست بدم و دست از پا درازتر مجبور شم باز برگردم همینجا
عزیزم قسم میدی ساده رد نشن کاربرا ولی هب ما مثلا من خودم رو میگم چه راهنمایی میتونیم بکنیم وقتی هیچ درکی ازاین شرایط نداریم
شاید یه پیشنهاد مارو انجام بدی و شرایط حادتر بشه
بازم با عقل خودم میگم وقتی دیدین داروهای شیمیایی اثرندارن
یه مدت روحی روانی کارکنین باهاش
مثلا یه سوییت ساده اجاره کنید مشهد یه ماه بیارید ببرید حرم و مکانهای مذهبی
من خودم زیاد مذهبی نیستم اهل زیارت و...اما بارها دیدم بعضی افراد با رفتن به این مکانها حال وهواشون بهتر شده
فعلا که تابستونه مدرسه نمیره دخترت
همسرتم کار نداره
پس یه مسافرت مذهبی زیارتی رو بزار داخل برنامه تون
شاید دور شدن از محیط فعلی و تغییر مکان بتونه کمکی بکنه
داروی شیمیایی بیماری رو فقط کنترل میکنه که اگر وابستگی به قرص هم اضافه نشه خیلیه
شما حتما راهای زیادی امتحان کردی و دلت برا اینده ی این زندگی مشترک میتپه پس خیلی بهتر از هرکس دیگه میتونی کمک بدی و یاری کنی همسرت رو تا ان شاالله بتونن سلامتیشون رو بدست بیارن
معمولا بعضی اقایون حول حوش چهل سالگی یه مدت کوتاه افسرده میشن
البته مورد شما یکم متفاوته چون میگید ژنتیکی درگیر هست ...
برای سلامتی همسرتون و بهتر شدن اوضاع زندگیتون دعا میکنیم🌷🌷
