ما همه باهم رفیقیم

عزیزم من جات بودم به راحتی مهمونی لغو میکردم...

قرار نیست ب خودمون فشار بیاریم...

زنگ بزنید عذرخواهی کنید...بگید ان شاءالله فرصت بهتر متاسفانه امشب شرایط نداریم...

ممنون سحر جون عزیزم😘 الان بهترم 

سلام عزیزم 

بخاطر شرایطی که داشتم دلم نمیخواست تو سایت بیام

ولی دنبالتون میکردم امروز که اومدم اسم تاپیک رو سرچ کنم دیدم نیست که اینجا رو پیدا کنم گفتم با تاپیک جدید ورود پیدا کنم 😄

الهی بمیرم برات 

حق داری 

گاهی آدم دلش بد میگیره 

لازم نیست حالتم خوب نشون بدی گاهی قیافه بگیری خوبه 

اونا دعوتتت نمیکنن خودت خودتو جاییی مهمون کن زنگ بزن بگو من دارم برای شام میام 

فدای اشکات شم گریه نکن

سلام عزیزم خوبی ،چقدر خوشحالم که اومدی ،منم هستم خدا رو شکر ،تاپیک رو میخونم 

خدانکنه. نه بابا ازین روها ندارم خیر غذاشون رو خوردم... اعصاب زده به پشتم داره میترکه هووووف.گاهی وقتا دوست دارم قید مهدی رو بزنم وبرم حتی

نه نمیشه به راحتی نمیاد این ورا که بشه دعوت کرد میرم حموم گریه میکنم سبک میشم.

انقد فاصله گرفتم که دیگه خودم موندم وخودم...خیلی واضح هست به ظاهر دوست اما درباطن دشمن هستن...

عزیزم ... اصلا خودتو سرزنش نکن 

به هر حال تو دوران شیردهی هستی و هورمونات بالا و پایین میشه 

بعلاوه مشکلات عادی زندگی طبیعیه ادم خسته و غمگین بشه...

دعا میکنم زود دلت آروم بشه

شرایط بدی بود حتی دوست ندارم مهدی رو هم ببینم دیشب بهش گفتم یه روزی ترکت میکنم خیلی حالم بده چندماهه دارم تحمل میکنم کاوه وکیان بزرگ شن میرم به جهنم عشق

دقیقا زورم میومد حرف بزنم....

من آدمی نیست چیزیو بریزم تو خودم همین که میریزم تو خودم اینطور میشم....این مدت خیلی تارموهام سفیده...

ممنونم عزیزم.

پایبز من گیج شدممم😢😢😢

الان چه ربطی داره به همسرت

من میدونم گاهی آدم اینجوری میشه

خودم بشم تعجب نمیکنم

اما تو که اینجوری نبودی

مهمونت میشه بگی کیه؟!!

خدا به دل آدما نگاه میکنه 

من که واقعا برام مهم نیست 

فقط سوال تو ذهنم بود که جواب همه ی شما دقیقا با نظر خواهرم یکی بود

واقعا دنیا چقدر جای بدی شده

اونوقت من چند روزه غصه میخورم که داداشم و اون دختر گناه دارن چیکار کنم بهم برسن

خوب کاری میکنی