من ده تو پونزده سالگیم با شوهرم اشنا شدم
اولین پسر تمام عمرم .
از لحاظ اسکلی ،اسکل بودم زیاد اخه اولین دوست پسرم بود قشنگ میفهمید من کاری نکردم هیچی نمیدونم بلد نیستم، دیگه بی خیالم نشد.ده سال با هم بودیم زیاد اذیت شدیم خانوادم خیلی اذیت کردن که نه تو حالیت نیست این ب دردت نمیخوره. وای تو این اخلاق خیلی شناخت خوبی پیدا کردیم همدیگه رو اصلاح کردیم
و من تو سن ۲۶ سالگی و. شوهرم سی و یک سالگی با هم ازدواج کردیم،همیشه همه چی گل و بلبل نیست
ولی خداروشکر میکنم که تو این مدت نونستیم خوب همو بشناسیم درک کنیم و الان حالمون باهم خوبه.
گاهی اوقات پدر مادرا فکر میکنن که ما بچه ها حالیمون میست، ولی خیلیم خوب حالیمونه