2777
2789
عنوان

آسم کودکان

| مشاهده متن کامل بحث + 501 بازدید | 35 پست
پسر من چهار سالشه. هر جا میبرم میگن باید بالای پنج سال باشه و پذیرش نمیکنن. من فقط با نخ همین پسرم ب ...

دکتر دختر من بچه های چندماهه رو هم میبینم که پذیرش میکنه و واقعا کنترل کرده به خوبی

دکتر بهرام بشر دوست فوق تخصص آسم و آلرژی کودکان توی اردبیل

من ۵ سال بیماری روحی شدید داشتم.افسردگی بسیار شدید.جوری حالم بد بود که همه قطع امید کرده بودن و بجای آرزوی درمانم آرزوی مرگم رو می کردن.یه روز از این روزا تصمیم گرفتم که حالم خوب بشه و از تمسخر و تحقیر دیگران خودمو نجات بدم.حال من از اون چیزی که میشه تصور کرد خیلی بدتر بود.من بلند شدم با تکیه بر خودم و خدای خودم و زدم تو دهن تمام اون هایی که از شکست و نابودی من خوشحال بودن.من دوباره افتخار پدر و مادرم شدم.دوباره مایه ی فخر فروشی مادرشوهرم شدم.دوباره عزیز همسرم شدم.اینو یاد گرفتم که حال کسی عوض نمیشه مگر اینکه خودش بخواد.
الهی خدا شفا بده 

ممنون عزیزم

التماس دعا دارم

البته من به خدا توکل میکنم به هر حال اینم امتحانی از سمت خداست 

اما از خدا میخوام اگر ما تحمل امتحانی رو نداریم اونو از ما نگیره

من ۵ سال بیماری روحی شدید داشتم.افسردگی بسیار شدید.جوری حالم بد بود که همه قطع امید کرده بودن و بجای آرزوی درمانم آرزوی مرگم رو می کردن.یه روز از این روزا تصمیم گرفتم که حالم خوب بشه و از تمسخر و تحقیر دیگران خودمو نجات بدم.حال من از اون چیزی که میشه تصور کرد خیلی بدتر بود.من بلند شدم با تکیه بر خودم و خدای خودم و زدم تو دهن تمام اون هایی که از شکست و نابودی من خوشحال بودن.من دوباره افتخار پدر و مادرم شدم.دوباره مایه ی فخر فروشی مادرشوهرم شدم.دوباره عزیز همسرم شدم.اینو یاد گرفتم که حال کسی عوض نمیشه مگر اینکه خودش بخواد.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دختر من اسپری سرتاید ۲۵۰ روزی دوبار استفاده میکنه

قرص مونته لوکاست

و موقع حمله اسپری آتروونت و سالبوتامول هر ۴ ساعت ۳ پاف

قرص متیل پردنیزولون رو هم تحت نظر پزشک برای کنترل سرفه ۵ روز میگیره وقتی که خیلی بد حال باشه

من ۵ سال بیماری روحی شدید داشتم.افسردگی بسیار شدید.جوری حالم بد بود که همه قطع امید کرده بودن و بجای آرزوی درمانم آرزوی مرگم رو می کردن.یه روز از این روزا تصمیم گرفتم که حالم خوب بشه و از تمسخر و تحقیر دیگران خودمو نجات بدم.حال من از اون چیزی که میشه تصور کرد خیلی بدتر بود.من بلند شدم با تکیه بر خودم و خدای خودم و زدم تو دهن تمام اون هایی که از شکست و نابودی من خوشحال بودن.من دوباره افتخار پدر و مادرم شدم.دوباره مایه ی فخر فروشی مادرشوهرم شدم.دوباره عزیز همسرم شدم.اینو یاد گرفتم که حال کسی عوض نمیشه مگر اینکه خودش بخواد.
ای بابا😔 زندگی همینطوری هیچ جذابیتی نداشت الانم که

ببین بزرگتر بشه.     ریه هاش رشد کنه.   خوب میشه.  نگران نباش


فقط یک چند سالی باید تحمل کنی و رعایت


مادر بودن با افسرده بودن. هیچ هماهنگی نداره

آدم وقتی بچه داره.   حق ندااااره.  افسرده باشه

امیدوار باش و توکل کن

ضعف و افسردگی و.استرس ...  از تو به بچه منتقل میشه و بدترش میکنه. 

قوی باش

خوب میشه..نگران نباشین منم آسم آلرژیک دارم.هر از گاهی سالبوتامول استفاده می کنم.آنتی هیستامین هم می ...

دختر من متاسفانه هر روز باید چندبار اسپری بزنه اونم اسپری قوی ای مثل سروتاید

اگر دوروز قطع بشه فوری حمله میکنه آسمش

سروتاید ۲۵۰ خارجی بیمه هم نمیده ۵۱۰ هزار تومنه


من ۵ سال بیماری روحی شدید داشتم.افسردگی بسیار شدید.جوری حالم بد بود که همه قطع امید کرده بودن و بجای آرزوی درمانم آرزوی مرگم رو می کردن.یه روز از این روزا تصمیم گرفتم که حالم خوب بشه و از تمسخر و تحقیر دیگران خودمو نجات بدم.حال من از اون چیزی که میشه تصور کرد خیلی بدتر بود.من بلند شدم با تکیه بر خودم و خدای خودم و زدم تو دهن تمام اون هایی که از شکست و نابودی من خوشحال بودن.من دوباره افتخار پدر و مادرم شدم.دوباره مایه ی فخر فروشی مادرشوهرم شدم.دوباره عزیز همسرم شدم.اینو یاد گرفتم که حال کسی عوض نمیشه مگر اینکه خودش بخواد.

دختر من با اینکه آسم شدید داره ولی خداروشکر همیشه شاگرد اول مدرسه است یه دختر نمونه که با اینکه ۸ سالشه ولی خیلی میفهمه و خیلی یا درکه.همیشه میگم درسته که آسم داره یه کمبودی تو سلامتیش داره اما خدا یه روحیه ی بزرگ بهش داره و توی اوج خفه شدنش هم راضی نیست ناشکری کنه.میگه من میدونم خدا منو یه روزی شفا میده

من ۵ سال بیماری روحی شدید داشتم.افسردگی بسیار شدید.جوری حالم بد بود که همه قطع امید کرده بودن و بجای آرزوی درمانم آرزوی مرگم رو می کردن.یه روز از این روزا تصمیم گرفتم که حالم خوب بشه و از تمسخر و تحقیر دیگران خودمو نجات بدم.حال من از اون چیزی که میشه تصور کرد خیلی بدتر بود.من بلند شدم با تکیه بر خودم و خدای خودم و زدم تو دهن تمام اون هایی که از شکست و نابودی من خوشحال بودن.من دوباره افتخار پدر و مادرم شدم.دوباره مایه ی فخر فروشی مادرشوهرم شدم.دوباره عزیز همسرم شدم.اینو یاد گرفتم که حال کسی عوض نمیشه مگر اینکه خودش بخواد.
من خودم از بچگی آسم الرژیک داشتم بعضی وقتا حمله پنیک بهم دست میگه دیگه تکمیل میشه 

انشالله سلامت باشید شما هم

من ۵ سال بیماری روحی شدید داشتم.افسردگی بسیار شدید.جوری حالم بد بود که همه قطع امید کرده بودن و بجای آرزوی درمانم آرزوی مرگم رو می کردن.یه روز از این روزا تصمیم گرفتم که حالم خوب بشه و از تمسخر و تحقیر دیگران خودمو نجات بدم.حال من از اون چیزی که میشه تصور کرد خیلی بدتر بود.من بلند شدم با تکیه بر خودم و خدای خودم و زدم تو دهن تمام اون هایی که از شکست و نابودی من خوشحال بودن.من دوباره افتخار پدر و مادرم شدم.دوباره مایه ی فخر فروشی مادرشوهرم شدم.دوباره عزیز همسرم شدم.اینو یاد گرفتم که حال کسی عوض نمیشه مگر اینکه خودش بخواد.
دختر من متاسفانه هر روز باید چندبار اسپری بزنه اونم اسپری قوی ای مثل سروتاید اگر دوروز قطع بشه فوری ...


امیدوارم بزرگ تر که بشه حالش خوب بشه.

اگه تو بچّگی درمان مناسب انجام بشه احتمال موندگاریش کمتره.

TÜRK _ ISTJ ❤️ شرمنده دوستان ، درخواست دوستی قبول نمی کنم.
امیدوارم بزذگ تر که بشه حالش خوب بشه. اگه تو بچّگی درمان مناسب انجام بشه احتمال موندگاریش کمتره.

ممنونم گلم

من ۵ سال بیماری روحی شدید داشتم.افسردگی بسیار شدید.جوری حالم بد بود که همه قطع امید کرده بودن و بجای آرزوی درمانم آرزوی مرگم رو می کردن.یه روز از این روزا تصمیم گرفتم که حالم خوب بشه و از تمسخر و تحقیر دیگران خودمو نجات بدم.حال من از اون چیزی که میشه تصور کرد خیلی بدتر بود.من بلند شدم با تکیه بر خودم و خدای خودم و زدم تو دهن تمام اون هایی که از شکست و نابودی من خوشحال بودن.من دوباره افتخار پدر و مادرم شدم.دوباره مایه ی فخر فروشی مادرشوهرم شدم.دوباره عزیز همسرم شدم.اینو یاد گرفتم که حال کسی عوض نمیشه مگر اینکه خودش بخواد.
وای عزیزم گریه م گرفت 

راستی عزیز مرخص شدی خودت؟

من ۵ سال بیماری روحی شدید داشتم.افسردگی بسیار شدید.جوری حالم بد بود که همه قطع امید کرده بودن و بجای آرزوی درمانم آرزوی مرگم رو می کردن.یه روز از این روزا تصمیم گرفتم که حالم خوب بشه و از تمسخر و تحقیر دیگران خودمو نجات بدم.حال من از اون چیزی که میشه تصور کرد خیلی بدتر بود.من بلند شدم با تکیه بر خودم و خدای خودم و زدم تو دهن تمام اون هایی که از شکست و نابودی من خوشحال بودن.من دوباره افتخار پدر و مادرم شدم.دوباره مایه ی فخر فروشی مادرشوهرم شدم.دوباره عزیز همسرم شدم.اینو یاد گرفتم که حال کسی عوض نمیشه مگر اینکه خودش بخواد.
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   narzgol  |  44 دقیقه پیش