دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

مرسی عزیزم 

نمیدونم والا ی چکاب کامل 

شما چرا رفتید بیمارستان ؟

جیران ماشالله یه پا روانشناسی 

منم دقیقا تو همین تله افتاده بود

سال ها رنجش توی دلم بود

از مادر از مادرشوهر 

خیلی بد بود

منم فکر میکردم کم توقع باشم آدم خوبه هستم

منم فکر میکردم اگه صدام درنیاد آدم خوبه هستم

آخه چرا من دنبال تایید بودم ؟؟؟؟؟؟ 

دلیلش رو خودم میدونما🤕🤕🤕🤕🤕

ولی ای کاش همون موقع ها برون ریزی داشتم شاید سبک میشدم

منی که یه روز سوگولی مادرم بودم وقتی حرفامو بهش زدم 

تمام گلایه هامو گفتم (نگم خودت میدونی)

روزی که به مادرشوهرم بعد ۱۳ سال شکایت کردم از بابت آخرین تیکه ای که به من انداخته

گفت مگه تو هم میفهمی 😳😳😳😳😳😳😳

این همه حرف زدیم نفهمیدی الان یادت افتاده 😵😵😵😵

خودش گفت تو هیچی نگفتی ما از کجا بدونیم 

مهسا  کامل درکت میکنم 

مهسا دیر یا زود بلاخره بغضت میترکه 

برو تراپی نزار عمیق بشه

روابطت رو مدیریت کن

سن میره بالا زخم ها عمیق تر میشن مراقب دلت باش 

@mahsa40170    

ببین این آزمایش تخصصی هست

یه مدل حساسیت که علائمش همین چیزاست 

فکر کنم قبلا هم گفته بودم

وزن بالا نمیره 

معده درد

شکم روی 

مشکلات روده 

بی حوصلگی

محی انشالله که با دارو زودی خوب میشی عزیزم😘😘🙏

نمیدونم والا 

ولی همسرم گفت ی چکاب کامل

مرسی عزیزم😻❤️

خداروشکر خوبی❤️

ممنون امید جان. راست میگی، همه ی حرفات درسته... یا باید بغضم بترکه و بیخیال بقیه بشم و حرفامو بزنم یا باید برم تراپی و درمان کنم. 

عزیزم🤭

خداروشکر که بهتری💖🫂

اره خوبم،شبا دگرگون میشم

کلا تو رختخوابم 

حوصله ام سر میره تو نی نی سایت میچرخم😆😆😆

اینو که من میگم رو تو چکاب نمی‌نویسند 

همه یه دوره ای اینطورین،دنبال تاییدن،

دنبال اینکه همه رو راضی نگه دارن

اما یه روز میشه میبینن حال دلشون اصلا خوب نیس

ازبس شنیدن وچیزی نگفتن

جواب بدیا رو ندادن

بی احترامی نکردن

میشه یه حس عجیب غریب  که خودتم گاهی سردرنمیاری چته،دراووووج خوشحالی یهو دلت میگیره،

وقتی فک می‌کنی چه چیزایی که می‌تونستی بگی ونگفتی،چه کارایی که می‌تونستی بکنی ونکردی

حس خیلی بد ومضخرفیه🥹🫂

تازه اینا به کنار اگه کوچکترین تغییر رویه ای بدی میشی آدم بده💔که کل خوبی‌های چندساله اصلا به چشم نمیاد چون حس میکردم وظیفه

من از پارسال خییییییییییلی عوض شدم،یبارزدم ب سیم آخر ،همه فهمیدن فلانی هم مثل خودشون می‌تونه بگه ونگفته،نفهم نیس🤭🥲

دیگه همه نشستن سرجاشون🙁

ازخودم ناراحتم که شش هفت سالم اینطوری گذشت💔

کاش میشد دخترای اینجا همه با هم میرفتیم لب دریا☺️☺️☺️

ذهنمون رها میشد

جوج میزدیم با نوشابه 😋😋😋

بعد جیران و نارین میرفتن اینور اونور دل ما رو آب میکردن

وسطا جیران نارین رو سورپرایز می‌کرد 

نوازنده و ......

یهو وسط دریا گوشی عاطفه زنگ میزد

مادرشوهرش میگفت سر خیابون هستم کدوم سمت دریا هستین

عاطی شاکی 

عاطی خسته

میرفت دنبالش 

بعد ما می‌گفتیم وای حاج خانم چقدر مقنعه بهتون میاد

دولتی هستین 😉😉😉😉😉

ببین تا کجاها رفتم 

مادرشوهر عاطفه اینجام ول کن نیس🤣