خیلی عجیبن🥴🥴.. ما پارسال شب تولد دامادشون خونه ی پدر شوهر بودیم کلی ذوق که تولد فلانیه.. شام درست کرد به شوهرم گفت برو کیک بخر. کیکو ما خریدیم. تولد گرفتن. من نتونستم کیک بخورم. بزرگم بود میکش اضافشو داد به دخترش برد به من تعارفم نکرد که نخوردی یه ذره ببر. 😐😐تولد من اصلا زنگم نزد.
ببین من این مدل آدم اطرافم بوده از نزدیکانم
هرچی کوتاه اومدم که حرمت نگه دارم ببخشید طرف یابو برش داشت زبون ندارم
من خیلی صبورم اما خط قرمزای خودمو دارم
دوبار صبر میکنم بلکه طرف اصلاح بشه دفعه ی سوم تکرار کرد تلافیِ اون دوبارم سرش درمیارم
بعد فکر نکنی فحش میدم یا بدهنی میکنما اصلاااا
همچین با عفت کلام طرفو میشونم سرجاش که نتونه ذره ای ازم آتو بگیره
اینجوری نه خودم رو با بددهنی هم سطح اونا کردم
هم اینکه حرفمم زدم طرفم متوجه کردم که دیگه با کی طرفه
من همسرو بچم خط قرمزمه شاید کسی به خودم بدی کنه ببخشم ولی این دوتارو نه
چون بچم که کاری به این حرفا نداره و معصومِ همسرمم تا حالا ذره ای بی حرمتی به خانوادم یا فامیلم نکرده بیخود میکنه کسی بخواد بهش بی حرمتی کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز