دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

یا خدا 

پدر شوهر چرا اخه 

بابا پدرا که میمیرن برا نوه پسری 

مثلا ادامه دهنده نسل و نامدار هست 

حیف واقعا صد حیف محبت بچه ی پر احساسی مثل رادمان رو ازدست دادن بد شانسی هست

من قبلا تو نت و دستوراتش دیدم گفته بودن کابلی یا قابلی

بحث شب نشینی که خب فرق میکنه و اره کاری که تو کردی درسته

ولی برای چنین مناسبتایی، میدونین که کیا میخان بیان

آمار بگیرید و خوراکی هایی که میخاییدُ بخرید

ما خانواده خودم کم جمعیتیم ولی باز دونگی حساب میکنیم

حالا تقسیم بر نفرات نمیکنیم ولی تقسیم بر تعداد خانواده ها میکنیم

ولی سمت شوهرم پر جمعیت ترن 

با این کار در واقع هیچکس دست خالی نمیاد

نمیدونم والله. بچه فهمیده از کنارش رد میشه نگاش نمیکنه. دو ماهی میشه یاد گرفته میگه مامان جون. چند وقت پیش تو یه مهمونی گفتم برو پیش مامان جون هی دور خودش میچرخید میگفت نیست. 😂هی درو نگاه میکرد. دنبال مامانم میگشت😐

منظورم اینه دوتا اسم داره 

مهسان خوبی؟؟روز چندمته؟؟

من حس میکنم دیگه دردات تموم بشن 🥰

نه پدر شوهر و مادرشوهر که یکی هستن

از حقوق پدرشوهرمه

اخه من خونه ای که به اسم پدرمه، مثلا میگم بریم خونه مامانم… من اینطوری میگم🤪

هزینه شام بعهده پدرشوهرم و البته شیرینی سنتی هم درست میکنه

قرار بود سه تا پسرا هزینه خوراکی‌ای بعد شام رو بدن که منتفی شد و قرار شد هر کس سهم خودش رو بده

شدهرم میگه حیف نیست بچم بخواد اونارو دوست داشته باشه. 

نمیدونم فازش چیه. فقط نوه ی دختریشو میخواد. پدر شوهر من خودش سه تا خواهر شوهره. شاید باورت نشه ولی زنش جلوش با ما حرف نمیزوه از ترس.. خیلی خشک. نباشه بهتره

الهییییییی❤️❤️❤️

ببین فقط مامان تو رو مامان جون میدونه 

ماهم مادر شوهر نوه های یه پسرش رو تابلو خیلی بیشتر از بقیه دوس داره 

هم خود پسر رو و هم بچه های پسرش 

چندبار هم گفته این یکی پسر یه طرف همه یه طرف 

پسر بزرگشه

ولی دیگه اینقد هم بی معرفت نیس 

درسته

این ته تاغاریام فتنه نا😂

واسه منم کرم داره ولی منم جدیش نمیگیرم

همسن خودمه البته ، چند ماه بزرگ‌تر البته

ععععععههه چقدر عجیبه 

ولی ببین چقد بده که پسرشون اینو بگه 

چیکار کردن که پسر خودشون به زنش بگه 🙄🙄🙄🙄🙄🙄

همیندیگه .مردا هم مث ما خانما از مقایسه شدن وکمتر دیده شدن متنفرن 

میخوان چشم وچراغ دل مادر پدر باشن 

بابا تعریف نکنین جلو بقیه 

چرا نمیتونین اخه 

من یبار یادمه یکی از فامیلای مادر شوهرم فوت کرد خب عزا نگه داشتیم من تا چهلم و بعدش نرفتم اصلاح ...رسمه اینجا .اقا اصلا مادر ش نگفت مهسا جان بسه دیگه برین اصلاح حوان هستین خوبیت نداره عزانگه داری 

من هرچقد واستادم هیچی نگفت خودم رفتم 

بعد با اب و تاب تعریف میکنه که همون هفته اول دامادم زنگ زده مامان حان من ریش بزارم یانزارم ؟

منکه اخترام گذاشته بودم رو ندید و تشکر نکرد ولی اونیکه با چربزبونی تعزییه نگه نداشته بود رو صدبار تعریف کرد که دامادم اخترام گذاشت زنگ زد پرسید 

خب مشخصه وقتی یکی نخواد ریش بزنه زنگ میزنه میپرسه که طرف رو بزاره توی معذوریت 

ایشونم گفته بود نه شما جوونی نمیخاد همینقدر که گفتی کافیه 

منم دیگه از دفعات بعد اصلا این رسم مزخرف رو ادامه ندادم 

مهسان😂

قابلی پلو؟

ما نامزد بودیم،خاله ی شوهرم گفت بعد عروسی تا نادرت و نادرشوهرت جوونن بچه دار شو واست بزرگ کنن. سریع گفت من نمیتووم. من نوه ی خودمو بزرگ کردم. مادرش نگه داره. 

یعنی تو فرضیات هم نمیخواست بچمو نگه داره. 

خیلی دردناکه🥺

که تو نزاشتی و پهلوون توجیه شد🤣🤣🤣🤣🤣

همون نفری حساب کردن عادلانه تره 

ما که خونه مامانم میریم هرکی هم یه چیزی میبره البته دخترا 

 زن داداشم با یه لبخنده گنده میاد فقط😆

شام هم که مامانم 

هرکی هرچی خواست میبره راحت هم میخوریم و لذت میبریم از لذت عزیزانمون 😍😍

مادرشوهر که به روی خودش نمیاره