2777
2789
عنوان

دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

| مشاهده متن کامل بحث + 1224124 بازدید | 63252 پست
میفهمم چی میگی عزیزم ایشالا که مادرت صد و بیست سال زنده باشهببین عشقم من مادرم خودش پول داشت تا یجای ...

خدا خیر بده خواهر برادرت رو 


نه من مامانم چیزی نداره. ما بعد فوت بابام یک‌خونه یک ویلا و دو تا ماشین و یک دانگ مشارکت داشتیم.... به درخواست برادرام همه رو فروختیم خوب ارزونی هم بود سال ۹۱. بعد تقسیم مردیم بعد من و مامانم اومدیم کرج خانه بخریم که برادرام انقدر اومدن با وعده و وعید دو برابر شدن پول تو یکسال و سود زیاد و غیره پول ما رو تصاحب کردن و بعدشم بقیه ماجرا. مادرم هم کمی طلا داشت که تو این چند ساله چند بار مریض شد عمل داشت دلشم میخواست بیمارستان خصوصی بخوابه من پول نداشتم مجبور شدم بفروشم دیگه .... تقریبا الان صفر مطلق هستیم🤣🤣🤣

اولا خوشگل جان اذیت نکن چوبکاری نکن بعد چه خوب واقعا که صندوق خیر و شر باشه ولی خب شهرای بزرگ و فامی ...

نه مهسان ربطی به شهر کوچیک و بزرگ نداره 

اهواز شهر بزرگیه همه فامیل هم تو یه شهر نیستن کلا عرب ها هر جا باشن رسمشون همینه 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خوب سلام سلام من از سرکار الان امدم گفتم پیامها رو یکجا جواب بدم چون موضوعات یکی هست نازنین جان @go ...

آفرین

مطمین باش اینجوری پیش خودت سربلند میشی و خودت رو بیشتر دوست خواهی داشت حتی بقیه هم بیشتر روت حساب میکنن 

میفهمم چی میگی عزیزم ایشالا که مادرت صد و بیست سال زنده باشهببین عشقم من مادرم خودش پول داشت تا یجای ...

میگی که مراسم رو تو باغ تالار گرفتی خنده م میگیذه یاد کارهای عجیب خودمون افتادم  



ما هم مراسم سوم و هفت و چهلم رو تو باغ گرفتیم دقیقا هون باقی که چند سال قبلش عروسی برادرم اونجا بود دور از جونش، بعد هر مس ادرس میخواست همه خیلی عادی میگفتند همون باغی که عروسی محید بود همون باغی که عروسی بود🤣🤣🤣 چرا واقعا ما دقیقا همون باغ رو گرفته بودیم خدا میدونه😅😅😅

خدا خیر بده خواهر برادرت رو نه من مامانم چیزی نداره. ما بعد فوت بابام یک‌خونه یک ویلا و دو تا ماشین ...

پول پیش خونه رو بگیر

قولنامه خونه رو به نام خودت بگیر عزیزم

زندگی آونگی‌ست میان رنج و ملال
میگی که مراسم رو تو باغ تالار گرفتی خنده م میگیذه یاد کارهای عجیب خودمون افتادم ما هم مراسم سوم و ه ...

آره ماهم خیلی تجملاتی گرفتیم 

اینم از رسم و رسوم عجیب غریب ایرانی‌هاست

بعد مامان من اصلا دوست نداشت سر مزارش کسی نوحه بخونه

من دو روز فقط گشتم یه گروه مولاناخوانی پیدا کنم با نی بیان سر مزار😁😁

زندگی آونگی‌ست میان رنج و ملال
پول پیش خونه رو بگیرقولنامه خونه رو به نام خودت بگیر عزیزم

یکبار همینجوری گفتم خدایی وقتی من دارم همه مخارج مامانو میدم پول پیش باید به من برسه اما فکر کنم استقبال نشد🤣🤣 


قولنامه به اسم برادرمه اما امسال میکنم به اسم خودم اونم بهاطر ذات بد خانواده برادرم دوست ندارم فکر کنند این پول مال برادرمه

آره ماهم خیلی تجملاتی گرفتیم اینم از رسم و رسوم عجیب غریب ایرانی‌هاستبعد مامان من اصلا دوست نداشت سر ...

عجب کارهایی میکنیم ما ایرانیها🤣🤣 


حالا برای ما هم خیلی کارهای خنده دار داشت البته الان که فکر میکنم گریه داره بس که پول هدر شد 


هر کس هم میخواست از ما خداحافظی کنه آخر شب تاکید میکرد شام و میوه عالی بود😅😅 خدا چرا ما واقعا انقدر بی فکر بودیم 



البته بگما مثلا چند سال قبل دوست صمیمی پدرن، که در واقع پدر دامادمون هم بود فوت شد و خیلی پولدار بود اما پسر کوچکش که مثلا همه کاره بود انقدر مراسم رو بد برگزار کرد مایه ابروریزی شد مهمان مثلا ۵۰۰ نفر دعوت کرده بود برای افطار و شام تو رستوران بعد ۳۰۰ تا غذا سفارش داده بود.... داداشم میگفت تصور کن یه عالمه حاجی بازاری پولدار اومدن حالا اول رفتن نماز خوندن اومدن پای سفره افطار کاسه هست اما اش و سوپی نیست، پنیر هست اما سبزی و خرمایی نیست.... این ابروبری هارو هم من دوست ندارم

یکبار همینجوری گفتم خدایی وقتی من دارم همه مخارج مامانو میدم پول پیش باید به من برسه اما فکر کنم است ...

حتما اینکار رو بکنیااا یکم به فکر خودت باش

زندگی آونگی‌ست میان رنج و ملال
و باااااززز هم مهسان دانا آفرین بهت من از دیشب که پست روکین رو خوندم فقط حرص خوردم ولی راهکاری نداشت ...

الان این پستو خوندم خنده بر لبم اومد با جملات اخرش که غم از دست دادن عزیز کافیه🤣🤣 


یعنی ما تا یک هفته فقط درگیر مهمون و لیست خرید و ناهار چی بخوریم شام چی بخوریم بودیم بعد مراسم هفتم که همه رفتن فرداش تازه منو و مامانم تنها شدیم یاد بابام افتادیم شروع مردیم به گریه کردن.... حالا خنده دارش این بود که همون موقع که ما هنوز صبحانه نخورده بودیم داشتیم گریه میکردیم زنگ زدن چند نفر از اقوام که اون یک هفته نتونسته بودن خدمت برسن، برای عرض تسلیت اومدن.... هیچی دیگه ما دوباره پاشدیم برای پذیرایی و ادامع ماحرا 



اما این رسم پاکت دادن رو من اینجا شنیدم ما اصلا رسم نداریم و این مراسم سنگین که میگم هم فقط مخصوص ما نیستا تو تمام فامیل مادریم وجود داره 


قشنگ یادمه خاله م که فوت شد خب ما تو یک کوچه بودیم آخر شب گفتیم بریم خونه که جا برای بقیه باشه چون از شهرستانم مهمان بود..... اوه شوهر خاله م قشقرق به پا کرد که یعنی چی میخواهید ما رو تنها بگذارید و برید و ....

نه مهسان ربطی به شهر کوچیک و بزرگ نداره اهواز شهر بزرگیه همه فامیل هم تو یه شهر نیستن کلا عرب ها هر ...

چه جالب 

یعنی اگه شهر دیگه یا دور ازهم باشن هم باز برا این صندوق واریز ماهانه دارن؟

بعضی چیزا توی زندگی بدست آوردنی نیست بی خیال شدنیه ....
اینقدر من بدم میومد بچه به مهمون گیر بده بشینه،🤬الان یکی گیرم افتاده مهمون که میاد خونه نمیزاره بره ...

آخی بیا خونمون من گناه دارم🥺🥺🥺🥺پسرمنم تا یکی آیفون بزنه بال درمیاره انقد دلم میسوزه🥺

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
و باااااززز هم مهسان دانا آفرین بهت من از دیشب که پست روکین رو خوندم فقط حرص خوردم ولی راهکاری نداشت ...

آره دقیقا ماهم این رسم رو داریم پول وگوسفند وگاو وبرنج اینا هم درجه یک ها میدن....تو عروسی هم خیلی کمک حال میشن 

  خدایا همسرمو برام نگه دار  ته همراه پیر بووشم پیری با ته قشنگه♥️♥️♥️♥️♥️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز