میگم اینجا من یه زنعمو دارم که خواهرش یه هفته میشه از قزوین اومده خونه خواهرش بعد اینا بچه بودن با خونواده شوهرم خیلی جور بودن و بچگی باهم بازی میکردن ،،،حالا این هفته دوبار من این زن و دیدم دیشبم تولدم اومده بود چون خونه زنعموم بود بچه و شوهرم داره،،،خوشگلم هست،،،،نمیدونم چرا احساس میکردم خیلی داره به شوهرم نخ میده،😂ما فقط مراسم مشترک با عموم باشه این خانم و میبینیم قبلا هم یه مراسم دیگه این احساس و داشتم اما اینم بگم کلا خیلی زود با ادم جور میشن اما باز احساس میکنم همون قدر که من از اون بدم میاد اونم از من بدش میاد ،،،چون با اینکه روابط اجتماعی خوبی داره اصلا نزدیک من نمیشه،،،،دیشبم اومده بود موقع پذیرایی جایی اینکه بره پیش شوهرش بشینه زارت اومد رو میز ما روبه رو شوهرم ،،،،اما شوهرمم دو دقیقه بعد پاشد رفت اونور ،،،بعد موقع خداحافظی هم اومد با شوهرم دست داد،🤣خب ما کوردا باهم دست میدیم اما اون ترک ،،،اخر شب شوهرم گفت سوسن دست داد خواستم دست ندم گفتم ناراحت میشه اما عجیب اینقد تغییر کردن دیگه دست میدن ،،،خدایی شوهرمم نوک دستش و فقط اورد جلو ،،،،