2777
2789
عنوان

به شوهرم ا طمینان ندارم

| مشاهده متن کامل بحث + 8572 بازدید | 61 پست
وای عشق سبز جان من معذرت می خوام که باز یادآوری خاطرات رو کردم. ولی می خوام بدونم چیکار می شه کرد که دست از این کاراش برداره. هرکاری که می گه من براش انجام می دم. که کمبودی توی زندگی نداشته باشه.
همین که میاد بهت میگه و عذاب وجدان میگیره خیلی خوبه
من شوهرم از من سوتی میگیره اما خودش هیچوقت به مشکلات و اشتباهاتش اعتراف نمیکنه
من یه بار تو گوشی شوهرم یک اس ام اسی دسیدم فکر کنم یکی از همکاراش بود نوشته بود نیستی کم پیدایی ستاره سهیل شدی
بعد که پیش را گرفتم اس ام اس را پاک کرد و گفت که چشمات باباغوریه

منم با وجودیکه ازش پرینت خواستم فهمیدم که باید موبایلش را پیشم نگه میداشتم و نباید به خودش میگفتم و به اون شماره زنگ میزدم حالا که پاکش کرده بود دیگه بدتر برچسب دیوونه بودن هم بهم میزد اکثر مردها به اشتباهاتشون اعتراف نمیکنند
از اون به بعد هم اصلا موبایلش را یک نگاه هم ننداختم گفتم که چی حالا بره با همکاراش هم بگه بخنده اصلا برام مهم نیست و واقعا بعد از اینکه اون حرفا را زد گفتم بروبابا اصلا حیف ما زنها نیست بخوایم به خاطر خطاهای اونها عذاب بکشیم برن هر غلطی خواستند بکنند
اینها ایستگاهه و دوباره پشیمون و بدبخت برمیگردند به زندگیشون

من فقط میدونم هرچی به مرد بیشتر گیر بدی پرروتر میشه اشتباهی که من کردم نکنید
حالا هرچی هم با گذشت زمان نشون بدم که بیخیالم و یا بهش اطمینان دارم فایده ای نداره
در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست /در آن وجود که دل مرد مرده است روان

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سحر جونم
یعنی می گی اصلا به روش نیارم که داره یک همچین کاری می کنه. چون اگه بفهمه خبر دارم بدتر می شه.
از امروز دارم سعی می کنم که خودم رو یک مقدار عوض کنم. دارم رو خودم کار می کنم. که اگر بهش زیاد زنگ می زدم در روز دوبار بیشتر زنگ نزم تا شب بیاد خونه با هم حرف بزنیم. می خوام باخودم تمرین کنم که سراغ گوشیش نرم اگر رفتم هر چی دیدم بروم نیارم. ولی آخه نمی شم.
یه کمک کنید می خوام کلاً تغییر کنم از لحاظ تیپ و چهره می خوام عوض شم. چی کار کنم که این تغییر به چشم بیاد.
آره دیدم مرسی خیلی جالب بود. ای کاش منم بتونم مثل تو تلافیش رو سرش در بیارم. البته اگر جلوی خودم سوتی بده این کار رو حتماً می کنم. فعلاً که اصلاً به روش نمیاره. و جالب اینجاست که به من اعتماد 100% داره یعنی محاله که بره سر گوشی من.
نه آخه شوهر من میتونه ببخشه ما بچه داریم نمیدونم خیلی مردا با بچه هم نمیبخشند بعد هم اینکه روابطشون تا چه حدیه میدونی؟

در حد اس ام اسه و یا بیرون هم رفته باهاش و یا میبیندش و...

ببین در چه حده اگر در حد اس ام اس و همکاره بیخیال شو

نی نی دارید؟
تا این مشکلت حل نشده نیار
در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست /در آن وجود که دل مرد مرده است روان
سلام سحر جون
مطمئنم که همکارش نیست. چون تو محیطی کار می کنه که دختر ندارن. ولی فکر کنم یکبار باهاش رفته بیرون که ببیندش. نه هنوز نی نی نداریم. فعلا زیر نظر پزشکم. چه خبره هنوز زوده.
ولی دیشب خیلی فرق کرده بوده گوشیشو که دیدم SMS ها مال پریشب بود. فقط یک SMS از دختره بود. چون من خودم یک حس ششم دارم. زود می فهمم که طرف مقابلم داره بهم دروغ می گه.
چون همش داشت این کارها رو انکار می کرد. و می گفت که خوب نیست آدم سراغ اینجور کارها بره. من یک حسی بهم می گه که پشیمون شده از کارش. دعا کن که حدسم درست باشه.
سلام دوستان من ازدواج نکردم ومیدونم زندگی زن و شوهری با دوستی خیلی فرق داره ولی چون هم دوست پسر زیاد داشتم و هم 4 سال توی خوابگاه زندگی کردم تجربه زیاد دارم هرچی به مردا کمتر محل بذارین اونا بیشتر میان سمت ما باور کنید این گیر دادن ها فقط اونا رو کلافه میکنه و دل زده میشن لازم نیست کسی به خاطر دل شوهرش قیافه جدید برای خودش درست کنه چون از اول همون شکلی بوده که شوهرش خواستتش ما زنا باید قبول کنیم که مردا تنوع طلبن و شاید گاهی شیطونی کنن البته خیلی سخته ولی با این درگیریها کار بدتر میشه یه کم کم محلی کنین و به کاراشون گیر ندید بذارین اونا از این بی محلی شما بترسن بذارین اونا فکر کنن که دیگه پیش شماها ارزشون از دست دادن.
بچه ها دیروز رفتم دنبال انتقالی شوشو، به مدیر کلشون گفتم واقعا مشکل دارم و با یک دختر یازده ماهه نمی توانم تنهایی زندگی کنم ( نمی تونستم اصل موضوع رو بگم چون می شناختش و نمی خواستم وجه ای که برای خودش توی اداره و جلوی رئیس اداره و مدیر کلشون پیدا کرده خراب بشه ) بهم پیشنهاد دو تا شهر نزدیک شهر خودمون (شیراز ) رو داد که صبح بره سر کار عصر برگرده خونه و قرار شد که با عوض کردن پستش انتقالی درست بشه البته گفت باید توی شورا مطرح بشه و نتیجه کلی تصمیم گیری بشود ، دعا کنید کارش درست بشه و بیاد پیش خودمون اگه بیاد اینجا می دونم چجوری باهاش رفتار کنم چون شوهر تشنه محبته اونم شدیدا چون از خانواده خودش خیری ندیده و همش می گه من تشنه محبت تو هستم از من دریغ نکن ، دعا کنید درست بشه .
می می جون ، بعضی مواقع انجام این کار یعنی بی خیال شدن و گیر ندادن و به موضوع فکر نکردن واقعا سخته ، ولی
وقتی با خانواده هستی ،‌لبخند بزن.....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792