۳ ساله ازدواج کردیم تو یه ساختمونیم
امروز کباب دیگی درست کرده بودم همسرمم گفت روغنش زیاده و برد طبقه بالا خونه مادرشوهرم که بگه من اشپزیم خوب نیست
همش مبگه دستپختت باید عین مامانم شه
اصلا رمانتیک نیست
بی محبته
میگه خواهراش از من بهترن در صورتیکه خواهرشوهرام و مادرشوهرم قرص زلفت میخورن
بکی دیگه اخلاقاش اینه سیگار میکشه و نمیخواد قبول کنه که کار اشتباهیه از روز اول خواستگاری گفتم خوشم نمیاد اونم گفته بود اهل این چیزا نیست ولی باز میکشه
یکی دیگه مامانم اینا میخوان بیان خونمون اون میگه میان چیکار ؟
چرا به ساعت قبل زنگ میزنن میگن میخوان بیان من نمیدونم باید چیکار کنم ازش ناراحتم قهریم
به خانوادش گفتم خانوادش میگن مرده خب بنده شیکمشه
نمیدونم سخت نگیر سیگار کشیدن از سرش میفته
چیکار کنم
خیلی ناراحتم و اونم بی تفاوته انگار تموم کاراش درسته از بس خانوادش لوسش کردن
اینا رو بخون و ازدواج نکن