سلام و خسته نباشید. من تابحال سوالات زیادی پرسیدم و جواب های خوبی گرفتم. و به گفته شما عزیزان، سعی کردم رفتار خودم رو درست کنم.
سوال من این هست که وقتی آدم ازخوب بودنش خسته میشه باید چکار کنه؟
مثلا من چند روزی هست که سعی کردم رفتارم رو درست کنم زیاد به نامزدم نچسبم بهش گیر ندم کلا خودم رو کنترل کنم عصبی نشم و خیلی خوب باهاش رفتار کنم. ولی اون گاهی وقت ها واقعا آدم روحرص میده چکار کنم؟
نامزدم خیلی سرد و بی احساس شده بود خیلی زیاد بعد از یک دعوا و قهربودن به مدت یک هفته کلا اخلاقش عوض شد. با مشاوران صحبت کردم و بهم گفتن که خودت تغییر کن زود عصبی نشو بهش نچسب.
منم همینکار رو کردم الان 5روز هست که خیلی خوب بودم باهاش یعنی زیاد در دسترسش قرار نگرفتم ببینم میاد سمتم یا نه؟ به مدت 5 روز من دیگه بهش پیام ندادم خودم رو سبک نکردم که همش مزاحمش باشم و فقط جوابش رو خیلی محترمانه دادم بهش احترام گذاشتم. دعوا نداشتیم آرامش خودم رو حفظ کردم
ولی اون رفتارش رو خوب نکرده مثل قبل نشده
گیر بیخود میده انتظار بی جا داره ! مثلا ازم پرسید کجایی چکار میکنی منم گفتم خونه تلوزیون میبینم فیلم یادآوری بعد یهو دیدم جواب داده چرا دروغ میگی تو معلوم نیست کجایی چرا چرت و پرت میگی یادآوری تموم شده
منم گفتم ببخشید عزیزم اسمش رو اشتباه گفتم بچه مهندس !
حتی اینجا باز هم صبور بودم باز هم با آرامش جواب دادم ولی اون دوباره شروع کرد بگه تو بیخود کردی همش سرت توو گوشیه حواست نیست و از بس میخوابی و سرت توو گوشیه دیوونه شدی. از فردا بلند شو برو سرکار تا خسته بشی و شب بخوابی وقت تلویزیون و گوشی و دور رفتن نداشته باشی.
منم دیگه صبرم تموم شد دیدم زیاد از حد داره چرت میگه گفتم تو از کجا میدونی همش سرم توو گوشیه چرا حرف بیخود میزنی از جای دیگه عصبی هستی دلیل نداره سر من خالی کنی بعد هم قهر شدم.خلاصه نمیزاره خوب باشم آدم رو ازخوب بودنش خسته میکنه یا شاید هم من کم حوصله هستم.
میشه بگین چکار کنم چه رفتاری داشته باشم؟ آیا باز هم صبوری کنم و من خوب باشم ؟ به اشتباهش پی میبره؟ از رفتارش پشیمون میشه یا نه؟
در ضمن در این مدت که من سعی کردم دور از دسترسش باشم انگار اون راحت تر بود سکوت عجیبی بینمون بود. نه اون چیزی میگفت نه من .چون من میخواستم ببینم واقعا دلتنگم میشه میاد طرفم یا نه ولی دیدم انگار خوشحال بود که من نیستم انگار دنیا رو بهش داده بودن سرگرم کارهاش بود و فکر من هم نبود.
بهم بگین 5 روز وقت کمیه؟ بیشتر باید خوب باشم؟ بیشتر خوبی کنم؟ چطور در برابر رفتارهاش و حرف هایی که میزنه خودم رو کنترل کنم؟؟
اگه من خوب باشم و سعی کنم لجبازی نکنم باهاش و در برابر حرف هاش تحمل کنم خوب میشه؟برمیگرده به قبل؟ آخه قبلا خیلی مهربون بود خیلی دوستم داشت دلش نمیومد من اذیت بشم موضوع کارکردن همش زیرسر مامانشه اون خیلی بده از اول با ازدواج ما مخالف بود همیشه با من بد بود و حرف هایی میزد که حالم رو بد کنه. همیشه میگفت باید کار کنی بدی پسرم.
از بس گفت نامزدمم شبیه به حرفهای اون شده تا حرفی میشه سریع میگه توو خونه خوابیدی و سرت توو گوشیه یا تلویزیون میبینی. من باید چکار کنم؟ لطفا کمک کنید ممنون.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید