سلام .چند سال پیش بین من و خانواده همسرم اختلاف بالا گرفت و دچار پانیک شدم از دیدنشون استرس میگرفتم دیگه این موند و من هر وقت میدیدمشون دچار استرس میشدم که حالا هرجایی برم یا هر کاری داشته باشم توی اجتماع استرس شدید میگیرم دکتر خیلی رفتم کلی دارو مصرف کردم اما همین که بفهمم قراره برم مهمونی .عروسی. ختم .دیوانه وار بدنم میلرزه و تهوع میگیرم و گریم میگیره..چندبار خودمو توی جمع قرار دادم آنقدر بالا آوردم آبروم رفت.توی مهمونی ها از شدت استرس توی اتاق تنها دراز میکشم
اطلاعات تکمیلی
سن23جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمتاهل
اختلال وحشتزدگی با کمک دارودرمانی و روان درمانی به طور همزمان درمان میشود.
انواع روان درمانی
پاسخ وقت بخیر دوست عزیز دوست عزیز آیا نظر دیگران حائز اهمیت است؟ چند در صد بر روی زندگی شما تاثیر می گذارد؟ سعی کنید برای خودتان زندگی کنید حرف ها را کنار گذارید براساس احساسان پیش نروید این یک خطای شناخ...
پاسخ درود بر شما قبل از هر چیز باید بگم اگه احساس میکنید در رفتارتون گوشهگیر و خجالتی هستید و از عدم اعتماد به نفس هم رنج میبرید،اما در عوض در نوشتار بسیار قوی و قدرتمندی دارید و همین پیام کوتاه نشون ...
پاسخ سلام دوست عزیز ریشه ترس های شما اضطراب است . ابتدا باید علت اضطراب هاتون بررسی شود . افکاری که در مورد این موضوع دارید .خطاهای شناختی و. بعد در مورد احساس ها و رفتارهای که میکنید تغییراتی به وجود بیا...
پاسخ سلام دوست عزیز نیاز بود در مورد بیماری تان بیشتر توضیح می دادید.زیرا بیماری به اسم میگنا نداریم.اگر منظور شما حملات پنیک بوده است. که همراه با هراس و وحشت است. باید بررسی شود چه مدتی است که دچار این ح...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید