نینی سایت: در ادامه بحث دردسرهای خانم شاغل به موضوعی میرسیم که این روزها زنان بسیاری با آن درگیر هستند و سوالات زیادی در این زمینه مطرح میشود که به دنبال چارهجویی هستند. شاغلبودن خانمها در کنار تمام مزایای اقتصادی که برای خانواده دارد، میتواند مشکلآفرین باشد، به این شکل که گاهی باعث میشود وظیفه تامین مالی خانه به کلی به دوش آنها بیفتد.
در موارد اینچنینی، شوهر با اطمینان از وجود حقوق و درآمد همسرش، تلاش و پشتکار خود را از دست میدهد یا به کلی کار خود را رها میکند. حتی وقتی مرد در اثر اتفاقی مانند از دست دادن کار خود، خانهنشین شده باشد، چون حقوق خانم کفاف مخارج زندگی را میدهد، با مشاهده اینکه روال زندگی مانند سابق است و خلل چندانی در آن وارد نشده به این سبک جدید زندگی عادت میکند. حتی در چنین شرایطی هم برخی مردان از موضع مردسالارانه خود کوتاه نمیآیند و تن به برعهده گرفتن مسوولیتهای خانه نیز نمیدهند. در این شرایط زن کاملا گیج و مستاصل میشود چون حالا علاوه بر مسوولیتهایش به عنوان همسر و مادر در خانه، مسوولیت تامین مخارج زندگی نیز به عهده او گذاشته شده است و خودش را در میان این مشکلات تنها میبیند. اما چرا چنین رفتاری از سوی برخی مردان سر میزند و برای مواجهه با این مشکل چه باید کرد؟
در مورد این معضل، راههای پیشگیری از چنین شرایطی و نیز اقداماتی که میتواند از این موضوع جلوگیری کند با کارشناس گفتوگو کردیم.
محمد رضابیگی، روانشناس بالینی 4 علت مهم را که میتوانند در ایجاد چنین شرایطی دخیل باشند، برمیشمرد:
1. دلیل اصلی در وهله اول میتواند شخصیتی باشد. مردی که از زیر بار مسوولیت زندگی مشترک شانه خالی میکند و آن را به دوش همسرش میگذارد نمیتواند یک فرد مسوولیتپذیر باشد و این ویژگی ممکن است از کودکی با او رشد کرده باشد. یعنی به گونهای پرورش یافته که احساس تعهد و مسوولیتپذیری در مورد زندگی خودش و دیگران ندارد. به همین دلیل شخصیت افراد نقش اصلی را در این زمینه بازی میکند و ممکن است علت اصلی چنین رفتاری همین باشد که در این شرایط شما به تنهایی قادر به حل معضل نیستید و به مشاوره نیازمندید. در غیر این صورت میتوان علتهای دیگر را دنبال کرد.
2. عدم آگاهی در مورد مسوولیت همسران از بحثهای مهم بعد از ازدواج میان همسران است که در مواردی نیاز به مشاوره و مداخله پیدا میشود. رشد و آموزش مرد و زن ممکن است به گونهای باشد که او را برای پذیرفتن مسوولیت خود آماده نکرده باشد و این موضوع باعث شود که آنها بعد از ازدواج به مشکلات اینچنینی برخورد کنند. با تعامل همسران با یکدیگر وظایف تعریف میشود.
3. وقتی دو نفر با هم زندگی میکنند چه به صورت همسر و چه در محل کار اگر بخواهند در نقش و کار هم دخالت کنند این احساس را به طرف مقابل القا میکنند که بلد نیست کارش را انجام دهد. این رفتار در صورت تداوم باعث میشود به مرور فرد اعتمادبهنفس خود را از دست دهد و اصلا به طرف آن کار نرود و به تدریج آن کار کاملا به گردن شخص دیگر میافتد. وقتی زنی در موقعیت شغلی موفقتر از همسرش باشد یا میزان درآمد او بیشتر باشد احساسی مشابه این موضوع به فرد دست میدهد. نوعی حس ناامیدی از اینکه نمیتواند به پای موفقیت و موقعیت همسرش برسد او را در پیگیری کارش دلسرد میکند و ناخودآگاه تسلیم این موضوع میشود که باید این نقش را به همسر خود تفویض کند. البته این موضوع از ضعف شخصیتی مرد ناشی میشود و رفتار او نوعی واکنش اعتراضی منفعلانه محسوب میشود.
4. شخصیت وسواسی برخی از خانمها نیز ممکن است این احساس را تشدید کند. اگر شما از آن دسته زنانی باشید که بعضی کارها را باید حتما خودشان انجام دهند تا از نتیجه راضی باشند، خودتان را در معرض این خطر قرار میدهید که به تدریج برخی از مسوولیتهای شوهرتان به عهده شما گذاشته شود. به عنوان مثال، در مورد خرید مایحتاج خانه فکر میکنید که همسرتان قادر نیست اجناس خوب و باکیفیت بخرد و به همین دلیل ترجیح میدهید تا جایی که ممکن است خودتان این کار را انجام دهید. طولی نمیکشد که این کار به کلی از لیست وظایف همسرتان خارج شده و به وظیفه شما تبدیل میشود.
این رفتارها و رفتارهای مشابه میتواند باعث ایجاد شرایطی شود که جای مسولیتی که هر یک در زندگی به عهده دارید، تغییر کند. از دست دادن حس اعتماد به نفس و تضعیف نقش تعیین کننده او که حس مسوولیتپذیری را نیز تحت تاثیر قرار میدهد، میتواند چنین پیامدی داشته باشد. اما چطور میتوان از ایجاد چنین شرایطی جلوگیری کرد و در صورت بروز چه باید کرد؟ به این دو سوال در قسمت نهایی این موضوع پاسخ میدهیم.