نینی سایت: آیا حقوق زنان متعلق به خودشان است یا باید به مصرف خانواده برسد و همسر حق تعیین موارد مصرف آن را دارد یا نه ف در قسمت اول توضیحاتی دادیم که شرح آن را میتوانید در اینجا بخوانید. ادامه این موضوع را از زبان کارشناس پی میگیریم؛
محمد رضابیگی، روانشناس بالینی، در ادامه این بحث میگوید:
گفتیم که زندگی مشترک تنها یک عبارت نیست و باید به صورت عملی همه چیز مشترک باشد. رابطه ایدهآل همسران زمانی شکل میگیرد که این اصل اشتراک در تمام وجوه زندگی رعایت شود. البته این نکته را نیز یادآوری کردیم که بر اساس قانون و عرف، زن اجباری برای کار کردن ندارد و میتواند حقوق و پولی را که به دست میآورد، صرفا برای خودش خرج کند. اما باید توجه داشت که رجوع به قوانین و تعیین حد و مرزها میتواند باعث ایجاد جدایی بین همسران شود.
مراجعه به قانون یعنی بیاعتمادی
اگر قرار باشد از ابتدای زندگی مرزبندی یا پنهانکاری در مورد میزان حقوق و درآمد کنیم، انگار خود را وارد جنگی کردهایم که هیچ لزومی هم برای واردشدن به آن وجود نداشته است؛ با این شرایط باید از خودمان بپرسیم که بهتر نبود مجرد زندگی میکردیم و اختیار زندگی خودمان را هم کامل داشتیم؟ البته این مطلب در مورد روابط سالم و میان زوجهایی کاربرد دارد که در روابط اولیه زندگی مشترک دچار مشکل نیستند وگرنه برای افراد مختلف با شرایط و مشکلات ارتباطی مختلف راهکارهای متفاوتی تجویز میشود.
اما توسل به قانون و مرزبندی و تعیین حدود در روابط برخی از زوجین دیده میشوند؛ این اتفاق که بیانگر وجود مشکلی در این زمینه است، زمانی اتفاق میافتد که اطمینان و اعتماد کافی میان همسران وجود نداشته باشد. باید یادآوری کنیم که قوانین برای این وضع شدهاند که افراد غریبهای که هیچ شناخت و تعاملی با هم ندارند و در نتیجه نزد هم اعتباری ندارند و اعتمادی میان آنها نیست، روابط خود را بر اساس آن تعریف کنند. در حالی که انتظار این است که میان همسران تعامل و دوستی و صمیمیت به جای قانون حکمفرما باشد.
در هر حال وقتی روابط زوجین همراه با مشکلاتی میشود گاهی آنها برای حل این مشکلات متوسل به قوانین میشوند اما باید توجه کرد که به جای این مرزبندی و ایجاد جدایی بیشتر بهتر است درصدد ایجاد اعتماد متقابل برآییم.
توقیف کارت بانکی
یک نمونه از عدم اعتمادهایی که باعث اختلاف در این زمینه میشود، امروزه شاید تبدیل به مشکلی شایع شده باشد؛ برخی زنان شاغل از این موضوع گلایه دارند که همسرشان برای حقوق آنها برنامهریزی و آن را مدیریت میکنند و جز مقدار اندکی از آن را در اختیار آنها قرار نمیدهند. البته این مساله ممکن است دلایل و ریشههای متعددی داشته باشد؛ از جمله اختلالات شخصیتی در مرد که باعث میشود او کنترلگر باشد یا اینکه همسرش را به خود وابسته نگه دارد. اما در برخی موارد علت تنها عدم اعتماد آقا به خانم است. در این شرایط این مشکل را میتوان بهراحتی و با مشاوره و صحبت حل کرد.
در اغلب موارد مرتبط با این مشکل، مرد عنوان میکند که خانم ولخرج است و قادر به مدیریت درست پول نیست و با خرید اجناس غیرضروری و بیاستفاده یا سرمایهگذاریهای نادرست، پولی را که با زحمت به دست آورده، به راحتی هدر میدهد. بنابراین او به زعم خودش، این وظیفه را به عهده میگیرد و با در اختیار گرفتن کارت بانکی، حقوق او را مدیریت میکند.
با همسر ولخرجم چه کنم؟
رفتاری که توضیح دادیم، کاملا اشتباه است؛ هیچ یک از زوجین حق ندارد که با همسرش مثل یک کودک رفتار کند و به خودش اجازه دهد که به جای او و به تنهایی فکر و تصمیمگیری کند. اگر این تصور مرد واقعا درست باشد و همسرش نسبت به مسوولیت زندگی مشترک، وضعیت مالی و مشکلات و نیازهایشان بیتفاوت باشد، به جای این برخورد نادرست باید برای این مشکل راهکار پیدا کرد. مانند اینکه با سپردن بخشی از مسوولیت زندگی به همسرمان و شریک کردن او در دغدغهها، مشکلات و تصمیمگیریها، حس مسوولیتپذیری را در او تقویت کنیم تا متوجه آسیبهایی که ممکن است رفتار و تصمیماتش به زندگی مشترک وارد کند، باشد.
در مواردی نیز ما عکس این ماجرا را مشاهده میکنیم و تمام امور مالی و تصمیمگیریها توسط زن انجام میشود و شوهر جز مقدار پولی که به عنوان مخارج روزانه دریافت میکند هیچ نقشی در مصرف حقوقش ندارد. در هر صورت این ادعا باید توسط یک مشاور تایید یا تکذیب شود و نباید با تشخیص خودمان همسر را متهم به ولخرجی یا بیمسوولیتی کنیم و به جای حذف یک طرف رابطه مشترک از بخش مهم مالی باید به فکر اصلاح این موارد بود.
نظرات شما
جدیدترین پرامتیازترین