2783
دردِ دل‌های مامان/ هیکل قشنگم کجا رفت؟

دردِ دل‌های مامان/ هیکل قشنگم کجا رفت؟

1394/11/07 بازدید4679

 نی‌نی سایت: همیشه دلم می‌خواست لاغر بمانم! سعی می‌کردم با رفتن به باشگاه و ورزش مرتب، هیکلم را بهتر و بهتر کنم‌ و شکمم را صاف نگه دارم اما این حس و ‌این لاغر ماندن زیاد طول نکشید. حالا که با بارداری حجم من هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود و مثل کیک پف کرده‌ام دیگر از آن هیکل خوب چیزی باقی نمانده است. حالا علاوه بر افسردگی و استرس اول بارداری غم تازه‌ای هم اضافه شده است. غم بزرگ شدن شکمم با خط‌های ریز و قشنگی که روی سینه و اطراف شکمم افتاده و آن هیکل قلمی و باریک را شبیه توپی متحرک کرده است! اما خودم را دلداری می‌دهم، راهی جز صبوری ندارم و باز هم به امید فرزندم تمام این سختی‌ها را قبول می‌کنم.

از همین حالا به خودم قول داده‌ام که بعد از زایمان حتما به شرایط سابقم برگردم و دوباره همان طور لاغر و قلمی شوم. ولی از بیشتر دوستان و اطرافیان شنیده‌ام که لاغر شدن بعد از زایمان خیلی سخت‌تر از آنی است که فکرش را بکنی؛ به خاطر همین عده‌ای متوسل می‌شوند به قرص های ماهواره ای و لاغری و خیلی‌ها را هم از نزدیک دیده‌ام که در نیمه راه پشیمان شده و ترجیح داده‌اند که چاق بمانند. البته چاقی همه ماجرا نیست؛ بعضی از دختران و زنان خوشپوش و آراسته بعد از بچه‌دار شدن حتی وقت این که به خودشان برسند را نداشته‌اند و فقط به فکر بچه‌شان بوده‌اند.
در هر صورت من باید بتوانم بعد از زایمان خودم را لاغر کنم چون دلم نمی‌خواهد نگاه همسرم به من تغییر کند. فکر اینکه دیگر مرا نخواهد و حتی دوست نداشته باشد با من راه برود و دیده شود ناامیدم می‌کند. با خودم فکر می‌کنم نکند که دیگر مثل گذشته مرا دوست نداشته باشد؟ غیر از چاقی باید فکری هم برای آن خط‌های روی پوستم بکنم که بعد از زایمان قرار است حسابی شکمم را از ریخت بیندازد و اینکه چطوری از شرشان خلاص شوم.
با همه این اتفاقات بدی که برای من و هیکلم می‌افتد این امید که پسری خوب و سالم به دنیا می‌آورم مرا شاد می‌کند و نگرانی‌هایم را فراموش می‌کنم. می‌خواهم بیشتر چاق شوم، چاق چاق... تا روز زایمانم برسد و بچه سالمم را بغل کنم و حس خوب مادری را بچشم.
نمی‌دانم کسانی که سال‌ها قبل زایمان کردند و بچه‌های‌شان حالا دیگر بزرگ شده‌اند، چطوری خودشان را لاغر کرده‌اند؟ اصلا توانسته‌اند همان هیکل قبلی‌شان را به دست بیاورند؟

 

مامانِ بهنیا

 

 

                                                                                                                              

ارسال نظر شما

login captcha
من تو تمام دوران دو تا بارداریم اصلا اصلا به اضافه وزنم فکر نکردم در عوض به نوزاد درون شکمم فکر میکردم و خوب میخوردم تا فرزندانم سالم و تپل دنیا بیان . اطرافیان اینقدر بهم حرف و متلک گفتن ولی برای من هیچی جز سلامتی بچه هام مهم نبود . تو هر بارداری هم بدون استثنا 20 کیلو اضاف میکردم بعد زایمان اولم ظرف 10 روز اول 10 کیلو کم کردم و بعد 4 ماه به وزن قبل بارداری برگشتم اما با شکمی شل و اویزان حالا بعد 3 ماه بعد از بارداری دوم فقط 10 کیلو کم کرده ام با همان شکم شل . گاهی وقتها حرفهای اطرافیان ازارم میدهد اما وقتی خنده کودکانم را میبینم تمام دلخوری ها رو فراموش میکنم . میدونم به همین زودی دوباره یه مامان خوش هیکل و خوشگل میشم
نظر من اینه که بچه سالم باشه خستگی ات تو تنت نمونه و امیدهات نا امید نشه حسرت تو دلت نمونه بچه ی بدنیا اومده سختی نکشه بقیه اش مهم نیست
من تو بارداری خیلی کم وزن اضافه کردم و بعد زایمان با بستن شکم بند شکمم خیلی جمهع شد اما بعد از اون تو دوران شیر دهی حسابی چاق شدم . البته تو دوران شیر دهی خیلی زیاد نمی خوردم اما خوب رعایت هم زیاد نمیکردم و مواد قندی زیاد می خوردم . الان دو ماه هست شروع کردم به رژیم گرفتن و 6 کیلو کم کردم اما زیر شکمم سر جاش مونده و اصلا تکون نمیخوره . میدونم فقط چارش ورزش هست اما وقت اونم ندارم . صبح تا عصر سرکار بعدم خونه داری و بچه داری(گریههههههههههههههه)
مامانا قدر گل هاتون رو بدونید، منم برگشتم به وزن قبلیم، ولی اگرم برنمیگشتم ناراحت نظر شوهرم نبودم به هیچ وجه!!!!
من سزارین کردم سر دومی از روز اول هم لاغرتر شدم اما امان از بچه داری ادم فرصت نمیکنه به خودش برسه و حالا من دوباره شروع به چاق شدن کردم
نکند همسرم مرا نخواهد؟؟؟! بخاطر چاقی ناشی از بارداری؟؟؟!!! حالا انگار پدرها خیلی هیکلشون همگی بی نقصه!! تازه اونم بدون زایمان!! والا
مامان بهنیا جان انشالله که سایه ت همیشه روی سر پسرت باشه و تنت سالم و ایام به کامت باشه ممنون بابت متن قشنگت
حرف دل خیلی از مامانا. اگه تو بارداری زیاد اضافه وزن نداشته باشیم بعدش بر می گرده.من که خودم هر بار 25 کیلو اضافه کردم ولی بعدش برگشت.دفعه دوم خیلی سخت بود.خط های روی شکم رو هم باید برم لیزر کنم. تغییرات ظاهری آدم رو واقعا افسرده می کنه.
کاش نی نی من از پیشم نمیرفت و روز به روز چاق ترم میکرد. کاش هیکلم به هم میریخت اما توی دلم باقی میموند و شکمم رو میدیدم که روز به روز بزرگتر میشه! ولی حالا شکمم خالیه بچم رفت من موندم و یه هیکل خوب اما خالی... قدر جواهرای تو شکمتون رو بدونید ناشکری نکنید.
موضوعات جدید دو روز گذشتخ
2788

پربازدیدترین ها