وقتی والدین نیز با مشکل روانی روبرو هستند کنترل استرس های معمول والدین بسیار دشوارتر می شود. من به عنوان والدینی که با افسردگی و اضطراب زندگی می کنم، اغلب نگران تأثیر این شرایط بر فرزندانم هستم. چگونه توضیح دهم که چگونه و چرا من برای آنها پدر و مادر معمولی نیستم به روشهایی که می توانند درک کنند و از آنها رشد کنند؟ برای شروع باید تشخیص دهیم که والدین مبتلا به بیماری روانی هنوز با ارزش هستند.
چالش های والدین با یک وضعیت بهداشت روان چگونه است؟
اضطراب و اختلالات خلقی احتمالاً شایع ترین مسائل بهداشت روان است که والدین احتمالاً تجربه می کنند. این شامل افسردگی و اضطراب پس از زایمان است که برآورد می شود 10 تا 20٪ از مادران تازه متولد شده است. افسردگی میتواند انجام کارهای ساده و مراقبت از خود را بسیار چالش برانگیز کند. چه رسد به اینکه به نیازهای پیچیده کودک خود رسیدگی کند. والدینی که افسرده هستند ممکن است در برقراری ارتباط عاطفی با فرزندشان مشکل داشته باشد و به راحتی از احساسات، نیازها و رفتارهای کودک خود ناامید شده یا تحت فشار قرار گیرد.
فرزندان به دنبال والدین خود هستند تا احساس خودشان را بسازند و وقتی والدین تصویری از خود دارند که به دلیل بیماری روانی مخدوش می شود، می تواند روند کار را پیچیده تر کند. عدم توانایی در تنظیم خود و کنترل احساسات خود به این معنی است که حمایت از فرزندان در یادگیری تنظیم خود کار بسیار دشوارتر است. اختلالات اضطرابی می تواند باعث شود والدین بیش از حد محافظت شوند و یا از نظر اجتماعی کنار روند. این چیزی است که من به عنوان یک والدین با اضطراب اجتماعی با آن دست و پنجه نرم می کنم. تاریخ بازی و سایر موقعیت های اجتماعی استرس زیادی برای من ایجاد می کنند و واکنش ذاتی من کنار کشیدن است. در حالی که این باعث می شود احساس اضطراب کمتری داشته باشم، اما می تواند فرزندانم را منزوی کند زیرا آنها به من اعتماد می کنند تا مدیر اجتماعی آنها باشم.
چطور بهداشت روان را به بچه ها آموزش دهیم؟
در دوران کودکی نوپا هنگامی که والدین به کودکان خود در مورد حیوانات و قسمت های بدن آموزش می دهند، معرفی کلمات احساسی مناسب و عاقلانه است. بازتاب دادن به احساسات کودکان و جفت شدن احساسات پایه و اساس سلامت روان است. احساسات هرگز اشتباه نیستند اما اقدامات مطمئناً ممکن است باشد. به کودک خود بگویید که احساس عصبانیت وقتی برادرشان اسباب بازی آنها را می گیرد کاملاً مشکلی نیست، اما ضربه زدن به او اشکالی ندارد.
در رابطه با بهداشت روان با بچه ها چطور صحبت کنیم؟
صحبت مشابه با کودکان در مورد بهداشت روانی والدین می تواند به همین صورت باشد و به عوامل زیر بستگی دارد:
1-توضیح دهید که بیماری روانی تقصیر آنها نیست:
کودکان تمایل به درونی سازی دارند بنابراین مهم است که به آنها اطمینان دهیم که بیماری روانی والدین تقصیر آنها نیست و مسئولیت مدیریت آنها نیز نیست. بحث در مورد شرایط خاص والدین، درست مانند شرایط جسمی که دارید در صورت سن مناسب می تواند مفید باشد.
2- به بچه ها یادآوری کنید که آنها را دوست دارید:
آنها همچنین باید بدانند که والدین آنها هنوز آنها را دوست دارند و آنها در سلامت و مراقبت هستند. این امر به ویژه اگر بیماری روانی والدین منجر به ناتوانی وی در مراقبت از فرزند خود شود یا باعث غیابی مانند بستری شدن در بیمارستان شود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کودکان باید بدانند که والدین آنها را دوست دارند، اما این اختلال می تواند باعث تحریف بیان و تجربه آن عشق شود.
3- نحوه کمک گرفتن را بهشان آموزش دهید:
مهمترین کاری که والدینی که با بیماری روانی زندگی می کنند می توانند انجام دهند کمک گرفتن است. صحبت از شرایط بهداشت روان دائمی یا تغییرناپذیر مفید نیست. آنها به ندرت در عمق علائم یا در بهبودی هستند. از نظر بازگشت علائم، بیماری های روانی می توانند دائمی باشند. اما تأثیر با حمایت حرفه ای، مهارت های مقابله ای، مهارت تنظیم عاطفی و حمایت اجتماعی می تواند به طرز چشمگیری تغییر کند. برای کودکان مهم است که بدانند کمک گرفتن می تواند اوضاع را بهتر کند.
منبع: www.singlecare.com