2777
2789
مادر که باشی آنهم مادری شاغل
خرج کردن برای خودت بی مفهوم است
با کلی کلنجار رفتن با خودت تصمیم می گیری که پاداش (نه حقوق) این ماه را یه کیف وکفش ست مجلسی برای خودت بگیری
خسته شدی ازبس اداری رفتار کردی اداری خریدی و اداری پوشیدی
دلت را به دریا می زنی و عازم خرید می شوی
ولی نمی دانی چرا ناگاه سر از خیابان بهار در می آوری و با شور و شعف دو چندان یک دست لباس شیک با کفش مجلسی برای نی نی می خری و از خریدت بسیار خورسندی

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سمیه هر کسی از ظن خود شد یار من .من 2بار برای مرخصی زایمان خونه نشستم یه بار هم ما بین 2کارم وقفه افتاد بخاطر دفاع پایان نامه فوق لیسانس مجبور شدم از کار اولم استعفا بدم اینا رو گفتم بدونی تجربه تو خونه نشستن رو دارم اصلا حرف شما رو قبول ندارم
سلام من هم با سمیه جون موافقم من هم شاغلم کارم رو هم خیلی دوست دارم کارمند دانشکاه یه کار خوب و باکلاس که فقط با جوونای پر انرزی وشیک کار داری اما وقتی فکرشو میکنم میبینم این کارم فقط برای خودم و روحیم خوبه پسر بزرگم که نه سالشه سرویس میاردش دانشگاه طفلی تا ساعت 3 اینجا میمونه دومی هم که سه ساله است تا 1.5 که باباش بره مهد بگیردش اونجاست. اصلا نفهمیدم بچه هام چطور قد کشیدن بزرگ شدن من که تصمیم خودمو گرفتم تا وقتی که دوم 7ساله بشه و بخواد بره کلاس اول کار میکتم بعدش میشنم تو خونه به بچه هام و شوهرم میرسم اتفاقی که قراره تو پنجاه سالگیم بیفته حالا بیفته . مگه می خواد چی بشه .بچه هام پسرن فکر میکنم به نظارت بیشتری احتیاج دارند.
وقتی زنی شاغل باشی علی الخصوص مادر هم باشی
اغلب سرت تو کار خودته
ولی دیگران زیادی می خواهند سر از کار ت در بیاورند
و البته دو دسته هستند این دیگران
یا دلجوییت می کنند یا دلسوزیت
البته دلسوزی تو که نه
دلسوزی فرزند تو،
دلسوزی همسر تو
آنوقت فرزند تو به عقیده آنها می شود لاغرترین و بی حال ترین و محبت ندیده ترین بچه کره زمین
به نظر تو خودخواهی و مادر بودن چه سنخیتی با هم دارند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و تو می شوی خود خواه
تو می شوی زیاده خواه
تو می شوی قیافه بگیر
اصلا این دسته دوم را به حال خودشان بگذار
و اما دسته اول
فرشته نجات تو می شوند
ماه ماه ماه
همه جوره جور کش تو و خانواده ات می شوند بی هیچ منتی

به هر حال خدا حفظ کند این دیگرا ن را که اولی رحمت و دومی زحمت است.

بچه ها یه دلیلی اینکه من تصمیم گرفتم شاغل باشم اینه که در جوونی دیدم بین بچه های مامان های خانه دار و بچه های مامانهای شاغل کلی فرق هست و متاسفانه این تفاوت به نفع بچه های مامانهای خانه دار نیست بر خلاف تصور عموم.
مامان خود منم خانه دار بود و مهربان ترین و صبور ترین و شاد ترین مادر دنیا. اما من به عینه دیدم که دوستهایی که مادران شاغل داشتند بهتر و مستقل تر بار اومدند و تو زندگی آینده ( زمان دانشجویی و ازدواج) کار بلد تر و قابل تر هستند و برای خودشونم همه چی راحت تره.
بچه های مادران شاغل مسئولیت پذیر تر بار میاند و کمتر ممکنه لوس بشند.
این برای اینده خودشونم بهتره
زندگی زیباست ای زیبا پسند ....
به نظرم هر چی ادم بی دست و پا تر باشه بیشتر بش خوش میگذره
میشینی یه جا دیگران رو مجاب میکنی برن کارات رو انجام بدن همیشه یه شوهری یه خواهری یه مادری هم پیدا میشه که اون کار رو انجام بده ........نظریه ولو بودن خیلی ارزشمنده جدی بگیرید اخرش هم اونی که عرضه تنها دکتر رفتن هم نداره زندگیش بهتره استرش کمتره فکرش اسوده تره
من هم اتفاقا مستقل بودن رو دوست دارم و پول از کسی حتی از شوشو نمیگیرم بیشتر وسایل جهازم رو خودم تهیه کردم الان هم همین طور با وجود اینکه وضعیت مالی پدرم خوبه و همینطور درامد شوهرم هم خوبه -البته درامد خود هم خوبه خدا رو شکر حقوق ام بد نیست (تو شرکت از خیلی از مردهایی که خانوم هاشون خونه دارن هم بیشتر حقوق میگیرم ) ولی کارم زیاده هر کاری که توش بقیه میمونن میدن من واسشون سر وقت تموم میکنم .
مادرم هم شاغل بود و چون خواهرم کوچیک بودش (اون زمان مرخصی زایمان 40 روز بود فقط) من هم بچه بودم ولی خب شیفت مدرسه من طوری بودش که مادرم رو نمیدیدم و تازه یه نصفه روز با کلی مسئولیت تنها بودم توی خونه .الان هر کاری بگین سه سوته ته توش رو دراوردم و ردیفاش کردم از بلیط خریدن ساده تا خونه کرایه کردن توی اروپا از اینجا تا ترجمه سایته چینی ،بستن قراردادهای خارجی ، چه میدونم هر کاری ،کمک فکری خونواده ف حل کردن مسایل فامیل در حد خودم تاااااااااا......... اقرار نباشه ولی یه زمانی وقتی خودم نیاز دارم که یکی کمکم کنه هیچکی نمیتونه عینه خودمه اون کار رو انجام بده سر کار هم همین طور استقلال زیادی هم خوب نیست. حرفی نیست ادم کاری از دستش بر بیاد اشکال نداره انجام میده ولی خستگی رو چه میکنه . اصولا خانومها به راحتی میتونن چند تا کار رو با هم انجام بدن ولی انگار اونی که یه نه میگه خودشو خلاص میکنه زندگی راحت تری داری

از وقتی بچم دنیا اومده روز خوش ندیدم ... همش فکر بچه ... عذاب وجدان ... با خودم درگیرم بدجور ... خسته ام ... همش ضعف دارم ... پریشونم ... آشفته ام ...

اگه می دونستم اینطوری می شه قلم پام می شکست و سر کار نمی رفتم ....


مامانی ستایش صد در صد با نظرت موافقم چون تجربه کردم ...
من شاغلم و واقعا از اینکه کار می کنم به خودم افتخار می کنم . بچه ام رو دارم با امید به خداوند بزرگ می کنم و می دونم که اشتباه نمی کنم و اصلا برام مهم نیست دیگران چه فکر ی می کنن
تا یه روز قبل از سزارین رفتم سرکار . بعد از یک سالگی پسرم رو گذاشتم مهد . هر روز ساعت 6 با پسرم بر می گردم خونه با هم می ریم پارک . کلی بازی می کنیم غدا درست می کنم . خرید هم می رم . همه چی طبق برنامه ریزی انجام می شه . زندگی ام رو دوست دارم . پسرم 22 ماهشه نسبت به خیلی از هم سن هاش مستقل تر و باهوشتره .
منم شاغلم و عاشق کارم و در عین حال عاشق همسرم و دخترم تداخلی هم با هم ندارند اگه من بشینم تو خونه و کار نکنم مطمئنم که نمیتونم مادرخوبی برای دخترم باشم چون روحیه ام کلا داغون میشه من سرکار حس مفید بودن و توانمندی پیدا میکنم در نتیجه تو خونه شادتر میشم اینها همه به روحیه آدم بستگی داره و منم با کارم شاداب میشم دخترم از یک سالگی مهد میره اما ما عاشق همیم مثل همه مادرها و بچه هاشون
خداوندا خداوندا قرارم باش یارم باش جهان تاریکی محض است می ترسم کنارم باش
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز