باران جان این احساسات طبیعیه گلم روزای اول ورود بچه واقعا سخت میگذره تحمل کن گلم درضمن باهمسرت صحبت کن وبهش بگو خیلی به وجودش وکمکش نیازداری
بجمو شیرخشکی کردن الان فقط یه سینم شیر داره یکیش خشک شده کلا هر 5دقیقه یبار گشنش میشه وشیرمی خواد شوهرم میاد خونه برا عذا ایراد می گیره برا خودم ایراد می گیره عمدا ها که اذیتم کنه ن حاملگیم 90 کیلو بودم الان 17 روز زایمان کردم شدم 70 ازبس گریه می کنم هیجی نمی خورم یا می پزم میشورم یا بچه داری واقعا خستم نمیدونم دیگه چیکارکنم
اره باران گذاشتم تعریف نباشه خیلی خوشگله همش میشینم نگاش می کنم گریه می کنم
دیروز شیرش میدادم گریم گرفت اونم بامن شروع کرد گریه کردن خیلی دلم سوخت براش
اشتباه کردی باید چهل روز میموندی اونم میرفت خونه مامان جونش.مامانشم بعد یه هفته خسته میشد مینداختش بیرون،حالا که اشتی شدین باهاش حرف بزن بگو بخیه هام باز میشه یا یه بهونه حداقل یه هفته یا هفته ای سه چهارروز بمون پیش مامانت
باران هستی؟
قربونت برم تنهایی ازپامیوفتی حتما ازمادرت کمک بگیرمواقعی که شوهرت بیشتر بیرونه کمکت بده وبره
عزیزمممم ببوسش ایشاالله روزای خوب برا همتون پیش بیاد
مگه قرار نبود بعد از زایمان بمونی خونه مامانت و به شوهرت رو ندی کلی بهت قول داد و وعده دادش چرا همش کوتاه میای بهش بگو یا بشین خونه کمکم کن یا میرم پیش مادرم
اره هستم
کلا ازش دس کشیدم هرکاری می خواد بکنه خسته شدم پیرشدم ولش کردم هرجامیره هرکاری می خواد بکنه
چله بری چیه ؟کی می کنن؟
بعداز زایمان به اشخاصی سرکتاب باز میکنند یک دعایی برای مادر ونوزاد که باید همراهتون باش تا چهل روزگی نوزاد اون وقت دچار این حالتهایی که گفتی نمیشی
چهل تا بسم الله رو چی رو آب گفتی ؟؟
نه نکردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز