متوجه شدم مریم گلی
بعد بگو بیا یه قرار بذاریم امتحانی ببینیم چطوره؟ بیا وقتی داریم روی یه موضوع بحث میکنیم هر وقت من یا تو احساس کردیم داریم عصبی میشیم و ممکنه دعوا شه، به طرف مقابل بگیم " فلانی من حس میکنم اگه ادامه بدیم دعوا میشه " و همون موقع قرار بذاریم مثلا یه ساعت بعد یا بعد از ظهر یا فردا ساعت 4 همون بحث رو ادامه بد
سارگل اینجوری فرصت عصبانی شدن بهش هردوتون مطمئن هستین بحث سر جاش هست. بعد از اینکه موقتا بحث رو به تعویق انداختید پاشو و یه چای بیلر و سعی کن که خیلی عادی رفتار کنی باید بهش نشون بدی که تو فقط سر اون موضوع باهاش بحث یا مشکل داری و بقیه زندگی و عشف و علاقتون سر جاشه، این برای شوهرت خیلی مهمه که بدونه و باور کنه که علیرغم اختلاف نظرتون،تو دوسش داری و رندگیتو میخوای
چشم مریم گلی ب جون پسرم ک برام عزیزه قسم میخورم ک انجام حتما.بخاطر همینم قسم خوردم
ببین شوهرت در واقع حس میکنه وقتی تو سر موضوعی باهاش بحث میکنی، کلا دیگه دوسش نداری و زندگی رو دوست نداری و دیگه اون آدم به درد نخوریه و این زندگی دیگه فایده ندلره، اصلا زنده بودن دیگه معنی نداره و.. باور کن تمام این مزخرفات رو ناخداگاه تو ذهنش پشت سر هم ردیف میکنه و بعد بنگگگگگگگگگ.... منفجر میشه
مریم گلی همش میگه چشممون کردن.خالت چشممون کرده نمیدونم دختر خالت چشم کرده ما را اینا چشم مردمه ما تا نیم ساعت پیش خوب بودیم بهش میگم آخه چشم چیه نمیتونم دو کلمه حرف بزنیم ک چشمه
آره دقیقا میگه تو از روی اجبار باهام ازدواج کردی لج کردی با خانوادت بهش ج مثبت دادی تو منو نمیخوای بخدا عین حقیقت رو میگی
تو باید نذاری این احساسا بیاد سراغش، نباید بذاری نسبت به خودش و مپقعیت حس بدی داشته باشه. حتی میتونی بعد از اینکه چای خوردین یه کم ابراز محبت کنی بهش، مثلا بعد چند دقیقه سکوت بگی "عزیزم هیچ میدونیمن چقدر عاشقتم، میذونی که هیچ کس به اندازه تو ب،ام عزیز و مهم نیست میدونی هیچ مردی به اندازه تو -مثلا- مسئولیت پذیر یا پدر خوبی نیست. من همیشه خدا رو شکر میکنم که تو رو انتخاب کردم، از انتخابم خیلی راضیم و ...." سعی کن از خصوصیات خوبش تعریف کنی و بگی بهش لفتخار میکنی و باهاش خوشبختی
تو دعوا هم میگه ت منو دوست نداری وگرنه الکی دعوا نمبکردی
عزیزم من تو دوستانم چنین موردی دیدم. ایشون باید هم بره مشاوره هم روانپزشک همزمان،یعنی مشاور حاذق باشه خودش روانکاوی میکنه برای ریشه یابی و همزمان برای تسهیل درمان روانپزشکم معرفی میکنه که با دارو کمک کنه،خشم فرو خورده داره که معمولا ریشه در بچگی آدمها داره،درستم میشه فقط باید راضیش کنی بپذیره این مشکلو و براش قدم برداره.
حتما اینا ک کار سختی نیست تا بتونم بهش محبت میکنم آخه بعد از دعوا همیشه تا جند وقت باهاش سرد بودم.
اگه وقت نداری زنگذبزن ۱۴۸۰ مشاورین رایگان بهزیستی خیلیذام خوبنذاونا راهنماییت میکنن
سارگل حتی اگه خواست بین حرفات حرف بزنه و بگه که مثلا اگه دوسم داری پس چرا... اصلا نذار حرفشو ادامه بده چون دوباره میرید تو فاز بحث، آروم بهش با اشاره دست بگو " هیشششش، هیچی نگو، بذار حرفام تموم شه فقط گوش بده، فلانی من عاشقتم، من رندگی با تو رو با هیچی عوض نمیکنم، درسته ما یه اختلاف نظرهایی داریم اما این زندگی رو عاشقانه دوست دارم و همشم به خاطر خوبیه توئه که این زندگی انقدر خوبه.
آریس حتما میرم مشاوره دعا کنین بتونم راضیش کنم
سارگل لطفا جمله هایی که نوشتم رو بادداشت کن و دقیقا همینا رو بهش بگو، ابنا خیلی مهمه، چلا باید هم تو و مخصوصا اون یاد بگیرید که اختلاف نظر یا بحث سر یه موضوع معنیش این نیست که کل زندگی و عشق و علاقتون زیر سؤاله، اینا یه بخشی از همون زندگیه که جفتتون عاشقشید.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز