2777
2789
پرستوی هنرمند ما کجاست؟ واقعا کیف کردم از اون عکسا خیلی قشنگ شده بود خیلی خیلی دستت درد نکنه. باور میکنی انقدر ذوق دارم برا این تولد و دیدن روی ماه تو که نگو و نپرس:) راستی جابجا شدی؟

چقدر جای شیوا خالیه؟؟
چند روز پیش پیتزا تابه ای درست کردم همش بیادش بودم الان چه کیفی داره میکنه.
راستی ضحی شما کی میرین؟
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


ای سمی گل من .. جا بجا چیه هم چنان در وضعیت لنگ در هوا به سر میبریم ......
منم خیلی خیلی دوست دارم ببینمت.....
اگه بدونی واسه همین 3 روز مسافرت چه نازی دارم میکشممممممم
پوففففففففففف
خوبه دوبی نمیخوام برم مجردی :)
پرستو تازه الان یه کم به باباش هم شبیه شده سال اول که همه میگفتن سمیه کوچولو شده!!!!! باباش هم که حسووووووووود:)
کجا؟ تهران؟؟؟؟!!!!!! آخ جون
شیرین جون مرسی خاله خوشگلم. فریزر مبارکه به سلامتی ببوس دینای چشم قشنگمونو:)

امروز خلوته ها:((((
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
سلاااااااام سلاااااااام ، خوبین؟
میبینم که حسودیتون شد و همه تصمیم گرفتین برین خونه جدید !............
مبااااااارک باشه،
دلم براتون یه ذره شده بود ، امروز اومدم خونه دوستم اینترنت بازى ! اینترنتمون هفته دیگه وصل میشه...
هیچى نخوندم . اول اومدم حالتونو بپرسم بعد برم ببینم چرا تاپیک رو عوض کردین...
اگه کسى آن شد میشه یه خبرى از نغمه و کوروش بدین؟
دوباره سلام

من اصلا حوصله کار کردن ندارم امروز....همش تو نت الکی میگردم....

ناهید جون جابجا شدی به سلامتی؟راحتید خونه جدید؟....ایشالا که آراد هم خوبه و به فضای جدید عادت کرده...

ضحی جون خدا رو شکر بهترید...

پرستووووووو چرا من نمونه کارا رو ندیدم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!میشه دوباره بزاری؟؟؟!!!لطفا؟؟!!!

شیرین جون مبارک باشه یخچال جدید...به سلامتی ....هوا بهتر شده یا همچنان سرده؟؟؟؟اینجا که هوا بس ناجوانمردانه سرد است!!!

سارایی جون نیستی؟گفتم بیام شاید یکی آن باشه....چقدر جای شیوا خالیه....هر چند الان داره خوش میگذرونه ایشالا.....

الناز ایشالا که مشکلتون به زودی زود حل بشه....غصه نخور .همه چی رو بسپار به خودش.....پرنسس چطوره؟؟!!

مانلی؟ مثل اینکه امروز داری تلافی در میکنی این روزای نبودت تو خونه رو؟چرا یه سر نمیای؟
حالم خیلی گرفته است ....بچه ها برای دوست منم دعا کنید....گفتم داره اقدام میکنه برای درمان ناباروری...خیلی دارن اذیت میشن ...امروز مامانش زنگ زده به من،میگفت به ()نگی من بهت زنگ زدم اما() که راستشو بهم نمیگه تو بگو ببینم چیه خطری براش نداره ....منم سه ساعت داشتم توضیح میدادم و دلداری ....مشکل از دوستم نیست از همسرشه....چند وقته درگیر آزمایش و عکس و سونو و....هستن.بماند که همسرشم یه عمل سخت داشت چند وقت پیش.ایشالا که مشکلشون حل بشه....ضحی جون ایشالا رفتی مکه براشون دعا کن..
ناهید جونم سلام چشممون روشن خوبی همه چی میزونه

عاطفه گل گلی صدا میکنی کجا میری
عاطفه تا شنبه صبر میکنی کاملشو برات بزارم ........... آخه عکس چند نفرو هنوز نزاشتم اگه هم دوست داری نصفشو ببینی مگه تواون تاپیک نیست
صبر کن برم ببینم کدوم صفحه گداشتم میام بهت میگم

شیرین جونم خوبی .....
النازی همیشه بفکرتم و برات دعا میکنم
سلام به همه دوستای عزیزم.

من امروز صبح که رسیدم سرکار بهم گفتن که برا یه جلسه باید برم بیرون از اداره، خلاصه که ماموریت بودم و نتونستن بیام اینجا.

خلاصه که کتاب عکس آناهیتا هم رسید.
پرستو جون از اونجایی که خواسته بودی در موردش بدونی ، باید بگم که همونطور که یاقوت عزیز هم اشاره کرده بود، نظم و ترتیب و ارسالشون خیلی خوب و عالی بود . دقیقا سر زمانی که گفته بودن رسید. کیفیت خود آلبومش هم خوبه. عکسا هم خوب شده ولی یه کم رنگشون از عکس واقعیش کم رنگتر و مات تره، شاید نباید بگم مات آخه وضوح عکسا خوبه ولی رنگش یه کم فرق می کنه البته تو ذوق نمی زنه. عکسایی که خیلی رنگ تند وشاد و روشنی داشتن خوب بودن ولی اونایی که رنگاشون ملایم بوده یه کم بی رنگه . مثلا صفحاتی که از پس زمینه های خیلی روشن و ملیح استفاده کرده بودم سفیده.
رو هم رفته عالی نه ، ولی خوب بود من بازم سفارش میدم.

اینقدر از دلتنگی گفته بودید و من خوندم منم دلم کلی گرفت و شاید باور نکنید اشک تو چشام جمع شد . واقعا آدما به همه چیز حتی جامدات و دنیای مجاری هم دل می بندن به همین خاطر به فکر افتادم برا Backup گیری از اطلاعات اون پستا یه راهی پیدا کنم. تمام سعی خودم و می کنم و از متخصصین امر هم میپرسم. به محض اطلاع به همه خبر میدم.
سه باره سلام :دی

اول یه بوس محکم واسه باران :*

یاقوت جونم، یه اعترافی بکنم؟! من هیچوقت جز اون دسته ای که به بچه دوم فکر میکنن نبوده م (الان هم نیستمااااا :دی)، اما وقتی نوشته های این مدلی، وبلاگهای این جوری رو میخونم، ته دلم قیلی ویلی میره. والا. :)
من و همسر عزیز هر دو بچه اول هستیم.
مادر همسر عزیز همیشه میگن بهترین لحظه زندگیشون وقتی بوده که علی بدنیا اومده و بغلش کرده ن. میگن به دنیا اومدن اون دو تا بچه دیگه شون، با همه شیرینیش، هرگز با احساس اعجاب انگیز مادر شدن برای اولین بار برابری نمیکرده.
مامان من اما یه مدل دیگه ای رو هم برام تعریف میکنن. میگن وقتی اولین بچه به دنیا میاد، اون حس مادرانه ای که داری، با همه قدرتش، با همه شیرینیش، یه جورایی خام ه. زمان میبره تا پخته بشه. طول میکشه تا هیجان و تازگی اون حس کنار بره و مادر بودن رو قوی و با همه وجود حس کنی... مامانم میگن بچه دوم که به دنیا میاد، آدم دیگه اون "تازه مادر" دفعه قبل نیست. مادرانگی با همه احساسات دیگه ش قاطی شده و یه آدم دیگه ازش ساخته. شاید حسی که تجربه می کنی تازه نباشه، اما قدرتش، عمقش، خیلی خیلی بیشتر از اونه. :)
این جوریاست که حتی منم گاهی به بچه دوم فکر میکنم و با خودم میگم..."شاید". ؛)
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  5 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  7 ساعت پیش