2777
2789
عنوان

♥♥♥♥♥♥مامان های فعال نی نی های ناز خرداد94♥♥♥♥♥♥

| مشاهده متن کامل بحث + 264118 بازدید | 36899 پست
من دیشب خواب میدیدم هشت ماهه بودم همش دعا میکرذدم خدایا زود ماه نه بشه تو خواب میگفتم شنیدم هفت ماهه بچه میمونه نه ماهه هم میمونه هشت ماهه نمیمونه همش استرس وروز شماری داشتم خخ
راز عشق ورزیدن ب هر چیز درک این جمله است:شاید از دست برود

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ممنون الی جون آره به خاطر این که یبوست نگیم میخورم آخه من قبلش هم مشکل داشتم و 2ماه اول هم اشکمو در آورده بود ولی الان چند روزه یهو یهو خیلی تشنه میشم در صورتکی که کلا تشنه نمیشدم این که بد نیست؟ یکی از همکارام میگفت دیابت بارداری نگرفته باشی. آز دادم یه بار خداروشکر خوب بود
پسر نوک طلای مامان میخواد به دنیا بیاد و من وبابایی خیلی خوشحالیم شاه پسر مامان و بابا از خدا میخواییم همیشه مواظبت باشه
برای من تو ان تی 33 بود خودم کلی استرس گرفتم اما دکترم گفت خوبه و روال عادی زندگیت رو ادامه بده. دکترم کلا خیلی ریلکسه و ادمو آروم میکنه. منم فقط کم مونده کله معلق بزنم! اما با اینهمه ورجه وورجه شکر خدا هم سرویکسم شده 46 هم جفتم کشیده بالا. به یکی از دوستام که پزشکه گفتم کلی تعجب کرد
آخرین پرنده را هم رها کرده ام، اما هنوز غمگینم... چیزی در این قفسِ خالی هست، که آزاد نمی شود...                
خخخخخخخخخخخخخخ رز جون خوب شناختی منو منم هفته های 9 تا 13 اینا بود وحشتنااااااااااک یبوست داشتم. اما الان با تخم شربتی و میوه فراوان کنترلش میکنم خدا رو شکر. آب هم کلا زیاد میخورم اما تو اولین تست بعد بارداریم قندم 76 بود. به نظرم جای نگرانی نیس آتوسا جونم
آخرین پرنده را هم رها کرده ام، اما هنوز غمگینم... چیزی در این قفسِ خالی هست، که آزاد نمی شود...                
اتوسا جون منم خیلی سر درد میشم دیروز از ساعت 1 بعدازظهر گرفت تا شب که میخواستم بخوابم یک لیوان اب قند درست کردم توش گلاب هم ریختم سوره حمد هم خوندم بهش فوت کردم گفتم خداجون صبح بیدار شدم خواهش میکنم ول کنه.نماز صبح بیدار شدی اثاری از سر درد نبود.هر وقت سر درد شدی یک لیوان اب قند بخور خانمی
خدایا به خواست و اراده تو من مامان شدم ازت میخوام تو این سفر 9 ماهه مواظب سلامتی من و میوه دلم باشی.الهی آمین
بچه ها دکتر ریلکس نعمتیه قبول دارین؟ مخصوصا برای آدمای استرسی مث من
آخرین پرنده را هم رها کرده ام، اما هنوز غمگینم... چیزی در این قفسِ خالی هست، که آزاد نمی شود...                
الی جون به نظرم بیشتر از هر چی مهمه که آدم بتونه به دکترش اعتماد کنه. من اولا پیش یه دکتری می رفتم که هر چی ازش می پرسیدم میگفت مهم نیست، مشکلی نیست. ولی من اصلا بهش اعتماد نداشتم برای همین هم عوضش کردم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز