پاییز شاید چون من از اول مستقل بودم قوی
روم نمیشه بگم
میدونی همسرم دید من دارم خرید میکنم
تو بیرون رفتن به خواهرم گفتم بچت نمیاد خودت تنها برو سینما کافه و …
گفتم من مجرد بودم همیشع میرفتم خونه خواهرم چه تهران چه کرمانشاه تنها بیرون میرفتم
میگفت چرا با آبجی نرفای گفتم اون گیر بود اما من نمیتونستم چون اون گیر هست نرم
صبح دیدم رفته پروازمو ثبت کرده
یه چیز دیگه هم هست چون اهل گفتگو نیست همیشه دست پیش میگیره ته همه صحبتا رو به دعوا ختم میکنه من دوست ندارم حرف بزنم
کلا یا تو دعوا غر میزنم حرف میزنم مسج میدم
یا تو کلیپ ملیپ براش حرف دلمو میفرستم