2777
2789
من همیشه به خودم میگم هر وقت خواستی به دریا بگی نه، یه لحظه مکث کن و از خودت بپرس:
چراداری میگی نه؟
منظورت واقعا نه هست؟
اگه ادامه داد بی خیال میشی یا میتونی به دلیل رو حرفت وایستی؟
منم به شایلین اجازه میدم به هر چیزی که براش خطر ناک نیست دست بزنه و باهاش بازی کنه بچه ها توی سنی هستن که باید کشف کنن ذهنشون کنجکاوه و دوست دارن با وسایلی که ما بزرگترها استفاده میکنیم بازی کنن و اونها رو کشف کنن جالبه که کاملا اونها رو از اسباب بازیهای خودشون تشخیص میدن

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 




چیزی که در خصوص بچه ها و همسرتون وجود داره به تدریج او رو از کار میندازید و در نتیجه بدترین خیانتی که شما به همسرتون و به ویژه بچه هاتون میتونید بکنید اینه که اونها رو از کار بندازید ........ یعنی هی براشون شما تصمیم بگیرید .......

پدر و مادری که برای بچه تصمیم میگیرن ، بعد از یه مدتی بچه میگیره میشینه میگه یکی دیگه برای من تصمیم بگیره ، ....
و بعد صرف نظر از اینکه خودش خالیه ، عیب و ایرادش اینه که بعدا یکی تو زندگیش پیدا میشه که حالا کنترلش رو به دست میگیره ، ....
و آخر کار میبینه که تمام عمرش از هر چیزی که دور و برش بوده ناراحت و ناراضی بوده . برای اینکه او رو از کار انداختیم و فکر میکرده از عهده این کار بر نمیاد ، ... گرفتاریست ...

بنابراین تو پروسه تصمیم گیری مخصوصا در موارد کوچک درست عکسش عمل کنید .... شما میتونید به یه دختر دوازده سالتون یا پسر دوازده سیزده ساله تون بگید پسرم دخترم من میخوام برم کراوات یا بلوز بخرم ........
من نظر تو رو میخوام پاشو با هم بریم .....
لطفا به من بگو چی کار کنم ........
شما میدونید برخی از اوقات یه همچین حرفی و اینکه بعدا ببره و برای شما بگه بابا این کراوات رو بخر ، ... یا مامی این بلوز رو بخر ، ....و شما هم بعدا این رو بپوشید ، ... یا بزنید و بعد هم بهش افتخار بکنید ، ... برخی از اوقات تمام ذهن این بچه رو درباره ارزش و اهمیتش عوض میکنه .....
تا اینکه یه جوری مثلا با بچه ها عمل کنین که اصلن اینها موضوع اونها نیست ..... بنابراین پروسه تصمیم گیریه در حقیقت اون مشارکتی است که سبب میشه بعدا هم زمینه ای از نظر اجتماعی داشته باشه ....

" دکتر هلاکویی "
من به رهام اجازه میدم به چیزهایی که واسش خطرناک نیست دست بزنه و ببینه
مثلا مادرم هفته پیش که چرخ خیاطیش وسط بود و رهام قصد تجربه کردن داشت نشست پیشش و نیم ساعت همه چیزو بهش نشون داد و اونم دست زد(البته ایمن) و بعد نیم ساعت خسته شد و رفت دنبال بازیش.
من فکر میکنم اگر این کار رو نمیکردیم اولا اون آگاه نمیشد دوما یاد می گرفت با لجبازی و ... کاراشو پیش ببره
باید کودکی رو قدم به قدم با بچه هاتون تجربه کنید .
هر هدف رویایی است با مهلتی محدود. باید برای رسیدن به آن طرح ریزی کنید
اره من با حرف نارسیس موافقم تا خودشون تجربه نکنن راضی نمی شن که اون کار رو نکنن من مشکل بزرگی که با اریا دارم اینکه خیلی ترسو هست حتی تو اتاق خودش که پر اسباب بازی هست تنهایی نمی ره اگه یکی پیشش باشه می مونه بازی میکنه ولی تا تنها میشه گریه می کنه میاد بیرون نمی دونم چکار کنم هرچی بزرگتر میشه بنظرم ترسو تر میشه حتی از صدای عطسه و سرفه که میشنو خودشو می ندازه تو بغلم اوایل گریه می کرد اما حالا هرکسی که پیشش نشسته می چسبه بهش صبح ها که پیشش مامانم هست می گه بهیچ عنوان بازی نمی کنه میگه باید تو بغلت باشم رو زمین که می زارتش گریه می کنه نمی زاره هیچ کاری کنه نمی دونم باید چکار کنم اگه کمکم کنید ممنون میشم
عشق ورزیدن را از کویر بیاموزیم که دریا بودنش را به آفتاب بخشید ......
شیدا جون رهام هم همینطوری بود اما به مرور زمان خوب شد . البته وقتی تو جمع خودمون هست بهتره و وقتی یه مهمونی میریم که یهو 30-40 نفر آدم میبینه دیگه از بغل من پائین نمیاد
از هر صدایی می ترسید اما الان اینطوری نیست . فکر میکنم مرور زمان حل کنتش و اینکه سعی کن تو جمع خونوادگی بیشتر باشی . من این موضوع خیلی کمکم کرد چون رهام احساس می کرد همه هستند و تنها نیست از من جدا میشد و خودش همه جا چهار دست و پا میرفت و دیگه این ما بودیم که باید دنبالش میرفتیم
اما به نظرم بهش نگو ترسو چون با این کلمات به بچه شخصیت میدی و چون عکس العملهای شما به اون در برخورد به یه بچه ترسو هست اونطوری شخصیتش شکل میگیره . بذار تو بغلت باشه و احساس وابستگی ایمن رو تجربه کنه
البته من اینا رو از خودم نمیگم از مشاور و دکتر و حرفهای دکتر هلاکویی یاد گرفتم و برای رهام اجرا کردم و به نظرم تا حدود زیادی بهم جواب داده . راستی پسر خوشگلمون چند وقتشه؟
هر هدف رویایی است با مهلتی محدود. باید برای رسیدن به آن طرح ریزی کنید
رادین 9 ماه 22 روز
به نظر من سرکار رفتن مامان ها یه سوال خیلی کلیه
شرایط آدمها فرق میکنه
مثلا در مورد رادین من خیلی با مشاورش صحبت کردم
اون هم اعتقاد داشت این موضوعیه که واسه هر بچه بصورت جدا گانه ا بچه دیگه باید بررسی بشه و نظر داد
واسه رادین نظر مشاورش این بود که کلا بچه خوشبختیه که با وجود سر کار رفتن مامانش
دو تا مادر بزرگ سر حال داره که باهاشون بهش خوش میگذره
و بعد از صحبت راجع به همه جزئیات مربوط به سرکار رفتن من
نظر اون هم این بود که حتی میتونه تاثیر مثبت زیادی واسه رادین داشته باشه
البته تاکید کرد تا بعد از 30 ماهگی رادین رو مهد بذاریم

دریا 8 ماه و 9 روز

نظر من اینه که واسه بچه های زیر یکسال در هر صورتی حتی با وجود مادربزرگ های سرحال هم سرکار رفتن درست نیست چون در اون سن امنیت بچه با حضور فیزیکی مادر نامین میشه این نیاز کم کم کمرنک تر میشه و بعد از اون میشه به سرکار رفتن پاره وقت فکر کرد.
دریا 8 ماه و 9 روز

کوبوندن و پاره کردن اجسام تو این سن عادیه بچه ها میخوان از اون طریق بشناسن و حرکات دستاشون هنوز اونقدر ظریف نشده واسه همین به ظاهر می کوبن و پاره می کنن اما اون معنی ای که ما از کوبوندن میدونیم نیست
ممنون نارسیس جون اریا 10 ماه و 11 روزش هست اره شاغلم 6 ماه بعد از تولدش رفتم سر کار اریا مشکلی با جمع نداره وقتی که مهمون داریم خیلی خوشحاله
می دونی اریا اصلا وابستگی به من یا باباش نداره خیلی راحت بغل همه می ره حتی اگه اولین بار باشه اونه دیده باشه
عشق ورزیدن را از کویر بیاموزیم که دریا بودنش را به آفتاب بخشید ......
بنظر من سر کار رفتن یا نرفتن بستگی به شخصیت هر مادری داره بعضی مادر ها سر کار هم میرن ولی اینقدر خوب برنامه ریزی میکنن که بیشتر از یک مادری که توی خونه است براش وقت میزارن

ولی من خودم با این که خیلی کارم رو دوست داشتم از ماه سوم بارداریم دیگه سر کار نرفتم چون دوست داشتم دوران بارداریم رو بدون استرس کار سپری کنم الان هم که شایلین اومده بعضی وقتا احساس میکنم با این که همش توی خونه هستم ولی واقعا براش وقت کم میارم

بچه هایی که مادر هاشون سر کار میرن مستقل تر از دیگران هستن ولی یک حسرت هایی توی زندگیشون هست که هیچ وقت جبران نمیشه
من یک دوست دارم همسن خودم مامانش از بچگیش میرفت سر کار اینم همیشه تنها بود الان یک سری کمبود هایی رو احساس میکنه اصلا نمیتونه با مادرش صمیمی بشه یک جور هایی اونو مقصر میدونه یک سری مشکلات هم توی زندگی مشترکش داره که مشاور میگه مربوط به همون تنهایی های دوران خردسالیشه
شاید در کوتاه مدت اثر خودش رو نشون نده ولی مطمئنم در آینده اثرات بدی روی روحیه بچه ها میزاره

حداقل تا 2 سال پیش نی نی هامون باشیم بعدش هم یک کار نیمه وقت................ بنظر من اگه بخاطر درآمد بیشتر و به نسبت رفاه بیشتر توی زندگی مییرین سر کار .........من با صرفه جویی بیشتر موافقم تا این که بچه ام رو تنها بزارم
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دختردارشدن

13zahraa13 | 9 دقیقه پیش

ناشناس

verdigris | 47 ثانیه پیش
2791
2779
2792