2777
2789
عنوان

یادروز زایمانم میفتم خندم میگیره😆

| مشاهده متن کامل بحث + 121255 بازدید | 1273 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



این مربوط به تولد یکی از دوستامه، الان که 30سالشه،میگه مامانش شیش ماهه باردار بوده با بابش میره خرید. تو تاکسی دردش میگیره، تا تاکسی میرسونش جلو بیمارستان همونجا بچه میافته تو شلوار مامانش،، میگه تو پرونده پزشکیش هم نوشتن زایمان در ماشین

زنان متولد دی را هراسی نیست از سرما💕بی عشقْ جهان یعنی،  یکْ چرخشِ بی معنی 💖لطفا هر جا تاپیک راجع به متافیزیک و ماورا دیدین منم تگ کنید  
خانوما شما همتون تو اتاق زایمان جیغ و داد میکردید اخه اینجوری که بدتره جوری نیست که بشه تحمل کرد و ج ...

فکر کنم روشهای زایمان بدون درد باشه، مثل هیپنوتیزم یا زایمان در آب

زنان متولد دی را هراسی نیست از سرما💕بی عشقْ جهان یعنی،  یکْ چرخشِ بی معنی 💖لطفا هر جا تاپیک راجع به متافیزیک و ماورا دیدین منم تگ کنید  
هر کی یه چیز میگه، من طبیعی زیاد دیدم راضی بودن و میگفتن یه روزه سر پا شدیم، ولی سزارین ماه ها در عذ ...

منم طبیعی بودم.همین که بخیه زدن خودم پاشدم تختمومرتب کردم وملافه تمیزگرفتم ازپرستارونشستن به چای وخرماخوردن😀

خیلی بیمسئولیتن من مادرم خاله هام عمه هرکدوم زایمان کردن گفتن پرستارااذیتشون کردن بهشون فوش دادن

وای اره فامیل ماهم مسنه، سی چهل سال پیش زایمان کرده، میگفت 14سالم بوددهیچی بلد نبودم، میره دسشویی یهو پرستار گیسشو از پشت میکشه میگه ج. خانم مخای بچه ت  بندازی تو دسشویی!!! میگفت منم گریه میکردم میگفتم ببخشید اونم هی فوش ناموسی میداده بهش

زنان متولد دی را هراسی نیست از سرما💕بی عشقْ جهان یعنی،  یکْ چرخشِ بی معنی 💖لطفا هر جا تاپیک راجع به متافیزیک و ماورا دیدین منم تگ کنید  

مامان بزرگم تعریف میکرد وقتی میخواس مامانمو دنیا بیاره وقتی داش میرفت زایشگاه (چون روستا بودن) گفت من یه لحظه برم دشویی بیام تو راه دشویی بچه دنیا میاد حالا خوبه یکی باهاش بود 😂😂😂

خدایا فقط خودم و خودت میدونیم که چه کارایی برام کردی... پس شکرت واقعا شکرت🌻💜
ببخشید من تجربه زایمان ندارم الانم حامله ام مگه موقع زایمان همه کنار همن یعنی تو یه سالن هستند 

الان دیگه هرکس تو یه اتاقه همه تو سالن کنار هم میستن نگران نباش

🌹میشه برای مشکلم دعا کنی یاصلوات بفرس ممنون،😍🥰♥️😘فرستادی لایک کن برات صلوات میفرستم
هر کی یه چیز میگه، من طبیعی زیاد دیدم راضی بودن و میگفتن یه روزه سر پا شدیم، ولی سزارین ماه ها در عذ ...


من سه تا طبیعی داشتم. ده تا دیگه هم باشه بازم میگم طبیعی. 

حتی همون اولی هم گفتم طبیعی به شدت از سزارین می ترسم. 

اینجوری نهایتاً چند ساعت درد می‌کشی که دردهای سختش کلا نیم ساعت هم نیست. دیگه بعدش تمام حتی بخیه هم بخوری بازم بهتر از سزارین هست. 

دردهای اولش قابل تحمل هست و چون با فاصله هستن خیلی اذیت نمیشی. ولی دردهای نیم ساعت آخر خیلی بهت فشار میاد چون بچه داره زور میزنه پایین ولی بعدش دیگه راحت راحت میشی اما سزارین با درد زیاد باید بچه را هم بغل کنی شیر بدی و هزارتا کار دیگه


البته این نظر منه ممکنه اشتباه باشه ولی همون تو خونه مثل قدیما زایمان کنی بهتر از بیمارستان هست چون خیلی معاینه و دستکاری میکنند من برا دومی به محض اینکه رسیدم بیمارستان دنیا اومد فقط خدا رحم کرد تو راه به دنیا نیومده بود😂😂😂اصلا اذیت نشدم 





بحَقّ الحُسَین                                                                             اللهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّكَ الفَرَج                                                                   🖤🖤🖤🖤                                                                              دعای من در روضه                                                                 اباعبدلله الحسین علیه السلام                                                                        فقط ظهور امام زمانم

و اما زایمان دوم

کیسه ابم ساعت یک و نیم شب پاره شد و دیگه دردها کم کم شروع شد این دفعه خواهرم خونمون بود خیالم راحتتر بود

خواهرم بهم گفت زمانیکه درد دارم نفس عمیق بکشم و کمی نگهش دارم بعد با سه بار بازدم بدم بیرون یعنی فوت کنم


منم همین کار رو میکردم ، همش هم راه می رفتم یا می نشستم 

و راحت هر وقت دلم خواست دسشویی می رفتم 

خوراکی هم شربت زعفرون و عسل  شیر و تخم مرغ و عسل ، بادوم زمینی و خرما خوردم از هر کدوم مقداری ، اینم بگم من ویارام زیاده تا روز زایمان بالا میارم

خیلی راحت بودم سوره انشقاق میخوندم

تا ساعت ده و نیم که دردم خیلی شدیدی بود رفتم بیمارستان ، هنوز دهانه دو سانت باز شده بود و پرستار تعجب کرده بود میگفت درد تو درد لحظه زایمانه ولی عجیبه دهانه ات کم باز شده

بازم اتاق جدا بودم و همون بیمارستان ، و فقط موقع درد تنفس و فوت میکردم از یه جاهایی تو حالت خواب و بیدار بودم ، یهو دیدم چند نفر دورم هستن و میگن بچه داره میاد زور بزن ، خیلی خوشحال شدم و زور زدم و گل دخترم بدنیا اومد   و تو گهواره گذاشتن یکم دور بود صورتش رو نمی دیدم 


دخترمم مثل پسرم صداش در نیومد

خداروشکر هیچ بخیه ای نخوردم و اصلا بواسیر هم پیدا نکردم

موقع زایمان نه ضعف داشتم و نه جیش 


زایمان اول یکی از هم اتاقی ها بخیه نخورده بود ازش پرسیدم چیکار کرده گفت موقع دردها فوت میکرده

تو اتاق درد چند  تا تخت هست بین هر تخت پرده کشیدن که مادر ها راحت باشن بعد که دیگه موقش شد میبر ...

ممنونم از توضیح کاملت تو بیمارستان دولتی دیگه درسته 

🌈🌈🌈🌈🌈برای رسیدن به حاجتم یک یارقیه بگو 🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز