ی خانومی با ی اقا میاد بیمارستان برای زایمان
اقا خانوم سوار ویلچر میکنه و...خلاصه بستری میشه
اقاهه رفته بوده چیزی بخره برگرده
خانومه ب پرستار میگه بیزحمت خودتون از بیمارستان زنگ بزنین شوهرم بیاد
یهو اقاهه میاد با ابمیوه و ... میره پیش خانومه صحبت میکنن مرده میگه حواست باشه من فقط رانندت بودم اوردمت بیمارستان
یکی از پرستارا میشنوه
خلاصه لو میره ک خانومه با دوس پسرش رفتن بیرون حالش بد میشه پسره میارتش بیمارستان
حالا اینکه بچه چیه و از کیه خدا داند