.
هشت سال پیش از تمرین برمیگشتم یه پیکان منو زیر گرفت، منو زیرش کشوندو رفت تا وقتی متوقف شد، که سرو صورتم بین سپر ماشین و بلوکه های خیابون پرس شد...
پزشکا امیدی به زنده موندنم نداشتن حتی بعد چند ماهم که گذشت فکر میکردن دووم نیارم و از دنیا برم.
البته که حقم داشتن علم پزشکی میگفت با اون همه شدت ضربه و خونریزی و ضعف اب و عضله و چربی، و ... وزنی که با قد ۱۸۵ بشه ۲۸ کیلو جسمش موندگار نی.
بگذریم... اینا هر لحظش دنیا خاطرس برا من.
اینو میخواستم بگم :
من دو بار مرگو تجربه کردم یکی در لحظه تصادفم که ازین دنیا رفتمو ... برگشتم.
(که همین خط به اندازه ی یک کتاب میشه بنویسم اگه علم نگارش یاد داشتم)
و مورد دوم پنج ماه بعد از تصادفم توی آی سی یو بیمارستان امداد مشهد.
توی مورد اول خیلی بیشتر و عمیق تر در خاطرم تجربش مونده و شگفتیهای عجیبی برای خودم و پزشکا داشت ، اما تو مورد دوم خیلی زودتر از مورد اول به این دنیای پیچیده برگشتم😍🦋🌈
.
تصمیمم اینه اگه توانشو داشته باشم و بلد باشم ذره ای از این چند سالمو براتون بگم خیلی اعجاز انگیزه و خدایی نکرده کسی براش مشکلی پیش بیاد مطمینم خودشو نمیبازه چون قدر خودشو بمعنای واقعی میدونه💪🏻
🦋🌈
💚خدایا شکرت💚