2777
2789
ماما نبزگ من که عاللللیییههه     آم بولانس لپوق (بپ تاپ) دول(سطل) ک..ن اسمون پاره شده( ...

ادامش:

نوه عموم آرنیکاس بهش میگه آمریکا

بیل بیلک (=هرچیزی که اسمشو ندونه  )


دوستم؛من دیکتاتوری نیستم که به دموکراسی رای داده باشه  پس، اگر فکر میکنی نظرم اشتباهه یا حتی ناقصه،بهم بگو  

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



وای خدااااااا آمریکا😂😂😂😂

یه سگ نگهبان قهوه ای هم داریم بابام بهش میگه ترامپ

بفهمن نارلحت میشن بنظرت؟  

دوستم؛من دیکتاتوری نیستم که به دموکراسی رای داده باشه  پس، اگر فکر میکنی نظرم اشتباهه یا حتی ناقصه،بهم بگو  

 یه روز مادر بزرگ شوهرم به خواهرشوهرم میگه زنگ بزن با خواهرم حرف بزنم اون هرچی زنگ میزده گوشی در دسترس نبوده میگفته مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد خواهرشوهرم خوابیددیده  نصفه شب مادر بزرگش بیدارش میکنه میگه وچه الان زنگ بزن بلکه این زنه خوابیده باشه منظورش به اپراتور بوده

اگرپیوسته بگی اتفاق بدی خواهد افتاد شانس پیشگو شدن رو پیدا میکنی
اخ نگو 

دلم خون میش هروقت یادم میادباچه هشقی منتطرمون بود زنگ میزدخدازودازمون گرفتش

 ‏تو زندگیتون دنبال آدم‌های سیر باشین سیر از مهمونی، سیر از جنس مخالف، سیر از خوشی‌های موقت، سیر از پول آدم‌های گشنه فقط به روحتون آسیب میزنندختر و پسر هم نداره !👌😊    گریس : تو فک کردی من یه فاحشه ام!!تامی : همه ی ما فاحشه ایم گریس، فقط بخش های مختلفی از بدنمون رو میفروشیم،یکی فکرشو میفروشه یکی شعورشو یکی انسانیت ...

تاپیک خوبیه

انقدر مادر بزرگها رو دوست داریم حرفهاشون برامون بامزه ست و بازگو میکنیم وگرنه کسی مسخره نمیکنه🌸

مادر بزرگ من گریه میکرد علت رو پرسیدم گفت از مد عقب موندم

دائم هم از زیباییش تو جوونی تعریف میکرد و میگفت شکل همه هنرپیشه ها بوده . یعنی همزمان هم مریلین مونرو بوده هم سوفیالورن

دلم خون میش هروقت یادم میادباچه هشقی منتطرمون بود زنگ میزدخدازودازمون گرفتش

منم دیگه پدر بزرگ مادربزرگ ندارم .اونموقع بود هروقت دلم میخواست میرفتم خونش .همه دور هم جمع میشدیم .الان دیگه هیچی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   نی_نی_یار_گمشده  |  4 ساعت پیش
توسط   dandan78  |  3 ساعت پیش