همسایه شدن با جاری

کلا تو هر رابطه ای اونکه بیشتر حقش خورده میشه استرس داره الان و الا اون جاریتم مانع میشد دیگه

خیلی راحت باهمسرت صحبت کن بهش بگو که درسته شما برات راحت تره کنار داداشت بخوای باشی و اینا ولی من و درک کن من دوست ندارم بحثی پیش بیاد که قطعا تو یه ساختمون باشید بحث پیش میاد

کلا اگه جاریت خوبه مشکلی پیش نمیاد براتون ولی این استرس نشون میده قبلا هم از جاریتون ضربه خوردین و استرستون برای همونه بچه ها خوب نظر دادن اگه پیش هم نباشین بهتره اما اگه بر حسب شرایط مجبور شدین و راهی نبود اصلا رو ندید بنظر منم سخته ولی شدنیه

 اگه بتونید زمینی بخرید که به دو کوچه بخوره خیلی خوبه 

اونی که هم کف میشینه از مثلا حیاط وارد شه طبقه اول از در جنوبی این جور خونه هم بخواهید برین یه کوچه باید دور بزنید   

وای منم همسرم اینجوری نظر داشت میگفت زمین بخریم با برادرم بسازیم دو دونگ همسر من باشه یه دونگ برادر شوهرم ولی خداروشکر پول برادر شوهرم زیاد نبود ترسید قبول نکرد همسرم هم الان برای خودش یه خونه دو طبقه خرید با این که یه عالمه بدهی بالا آوردیم قراره سختی بکشیم شکر میکنم که با جاریم اینا همسایه نشدیم فعلا قراره برای چند سال طبقه بالای مادر شوهرم باشم با جاری تو یه ساختمون برام کافیه میدونم بلخره ازش جدا میشم وای به حالم بود اگه اینجوری میشد اینجوری یعنی تا آخر مجبور بودم باهاش یه جا باشم😣

من کسایی رو که بهم حسودی میکنن رو دوست دارم چون بهم اعتماد به نفس میدن، ازین زاویه بهش نگاه کن و بگذر😊

والله من که نمیدونم واقعا بخاطر حسودی هست یا چی ولی دو ساله عقدیم نه باهاش بد رفتاری کردم نه هیچی همیشه احترامش رو حفظ کردم ولی اون از همون روزی که عقد کرده بودیم پشت سر من به مادر شوهرم بد گفته بود مادر شوهرم خودش بهم گفت عروسم گفته 😐من که نمیدونستم باهام بده از اون روز به بعد به رفتارش دقت کردم دیدم فقط برای من قیافه داره جلو پاش بلند میشم اول به بقیه سلام میده آخر سر شاید به من سلام بده یا نه بعد هر وقت همسرم چیزی میخره قیافش بیشتر میشه برای همین حس کردم حسودی میکنه زیاد باهاش رفت امد ندارم نمیدونم واقعا اینجوری هست یا یه چیز دیکه هست 😕😕بلخره خودش با قیافه و رفتار باعث شده اصلا باهاش خوب نشم  و دلم هم نمیخواد که باهاش خوب باشم برعکس خواهر شوهرام خیلی دوست دارم باهاشون خیلی خیلی رابطه خوبی داشته باشیم رابطه همیشه دو طرفه هست خب من بخوام اون نخواد که نمیشه

مشخصه حسودی میکنه، بلخره تو یه جورایی همتای سیاسیش محسوب میشی دیگه😁 طبیعیه، چون جدیدتر ازون هستی احتمالا جهیزیه، عروسی، خونه و شاید سن و تحصیلت ازون برتر باشه، خودشو مقایسه میکنه و حرص میخوره خیلیا حسودن دست خودشون نیست مثلا شوهر من حسوده و اینو خودش قبول داره و نمیتونه رفعش کنه ولی آدم بدی نیست، تو هم به دل نگیر

منم با جاریم تو ی ساختمونم.من طبقه بالای اونام.باورت میشه دوسه ماه ی بار اونم تو راه پله همدیگرو میبینیم باهمم اصصلا مشکلی نداریم.نوبتی کردیم اخرهفته ها یکیمون حیاط و راه پله رو تمیز میکنیم...خونه تکونی عیدم باشه دوتایی هماهنگ میکنیم میریم حسابی حیاطو میسابیم.درمورد صدا هم هیچ کدوم معذب نیستیم چون هردومون بچه کوچیک داریم و نمیتونیم بگیم بشین ندو بازی نکن

شرایط مشابه شما رو دارم عزیزم و برام قابل تحمل نیست از بعضی جهات،هنوز برادرشوهرتون مستاجر شماست؟

نه عزیزم سه سالع که رفتن 

ازشماهم مستاجرتونه ؟

نمیشه گفت مستاجر...گاهی واقعا اذیت میشم

دوری و دوستی بهتره 

با جاری فاجعه است همسایه شدن 

اوکیه بابا