2777
2789
عنوان

تجربه درمان افسردگی خودم.

| مشاهده متن کامل بحث + 845317 بازدید | 4290 پست
بچه که میخواد راه بیوفته باید به چیزی تکیه بدهما هم واسه این که طی روز دائم زمین نخوریم و کم نیاریم ...

همه چیزایی که گفتی رو دارم،ولی اصلا نمیتونم نماز بخونم احساس میکنم خدا دیگه دوستم نداره،سه سالی هست فکرکنم نماز نخوندم😞

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

همه چیزایی که گفتی رو دارم،ولی اصلا نمیتونم نماز بخونم احساس میکنم خدا دیگه دوستم نداره،سه سالی هست ...



سوال پر تکرار
دوستانی که سوال پرسیدن نمیتونیم نماز بخونیم چکار کنیم؟
پاسخ: وقتی خیلی بهم ریخته هستیم به هیچ عنوان نمیتونیم حس معنوی داشته باشیم.
پس اولین کار باید مدتی به خودتون برسید.
جسمی به خودتون برسید.
 انسان تا به خودش نرسه و حالش خوب نشه حوصله هیچ کسی رو نداره حتی حوصله خودش رو  
چه برسه به خدا و خلق خدا..
شما باید روی دوست داشتن خودتون کار کنید...
ماه‌ها بدتنون ماساژ بدین
موهاتون شونه کنید
عطر بزنيد
خودتون زیبا کنید
لباس تمیز و مرتب بپوشید
آهنگ خوب گوش کنيد
مناطر زیبا ببینید
واسه دل خودتون کاری کنید طفلی رو همش دعواش کردید.
خودتونو نوازش کنيد
خودتون رو در آغوش بگیرید.
حق ندارید خودتون رو تحقیر کنید
حموم خوب ببریدش
رختخواب خوب واسه خودتون پهن کنید
کشوهاتون مرتب کنید
لباساتون اتو کنید
فقط مدتی خیلی به خودتون برسید.
کم کم چه بخواهید چه نخواهید حس‌های خوب میاد سراغتون
و بعد راحت طرف نماز و انس معنوی خواهید رفت.

Shadinosh


بدن شما پر مواد زایده با خوردن چند ماه این سوپ سم زدایی میشه. ماکارونی اش رشته بستنی آب یخ خوراکی ...

اش رشته چرا حذف شه؟! 

خیلی خوب و مقویه که... 

تواضعی عزت بخش                                               به خدا تواضع کن و در برابر فرامینش مطیع باش تا زورگویان نتوانند تو را ذلیل و فرمانبردار خود کنند            ارزش هرفرد متناسب با فرمانده اوست 💕
همه چیزایی که گفتی رو دارم،ولی اصلا نمیتونم نماز بخونم احساس میکنم خدا دیگه دوستم نداره،سه سالی هست ...

سلام عزیزم باید بدنتو پاکسازی کنی

شکر و فست فود و غذاهای فروشگاهی و بیرون رو کلا حذف کن ، آب سیب، آب جوش عسل، سرکه انگبین، شیر بادام ، آب و گلاب یا اب و کاسنی رو بذار توی برنامه ی هرروزت، تا بدنت پاکسازی نشه وضع همینه و بدتر هم میشه و پیش بهترین روانپزشک و روانشناس هم که بری همینه پس به خودت برس

 تجربه ای از یکی دوستان گروه 👇


من آدم بی تحرکی  و شکمویی بودم  خیلی زیاد از چیپس پفک بستنی وروغنهای بازاری ومخصوصا مرغ سرخ شده وسیب زمینی استفاده میکردم

از سال ۹۴سبک زندگی بد من شروع شد وتا نیمه اول سال۹۹همه چی عادی بود

اینم بگم تو این هفت سال عادت کرده بودم به سیگار و چای زیاد خوردن چون بچه شمال بودم

: پائیز سال ۹۹کم کم دلتنگی و ضعف بدن و بی انرژی بودن: و من دلیلشو نمیدونستم فقط نوروبین میزدم و ویتامین میخوردم

بشدت بی انگیزه شده بودم و اصلا نمیدونستم قراره چه اتفاقی بیافته

زمستون همون سال بیماریم خودشو بصورت بی اشتهایی درد ورم معده و درد روده نشون داد بشدت وزن کم کردم کلی دکتر عمومی منو بردن با سرم زنده بودم تا اینکه ارجاع دادن متخصص گوارش بعد اندوسکپی دکتر گفت باید بری پیش روانپزشک و اینجا بود که روانپزشک گفت بیماری من روحی روانی وافسردگی هست

: سال ۱۴۰۰هم داروی معده هم داروی ضد افسردگی میخوردم و عوارضشو تحمل میکردم مثل بی احساس شدن بی تفاوتی افزایش اشتها وچاقی

 تا بهمن ماه۱۴۰۰دارو میخوردم به امید اینکه افسردگیم خوب شه

: بهمن ماه قرص رو ترک کردم تا عید امسال همه چیز عادی بوود

: نیمه فروردین امسال علایم برگشت اونم شدید.ترس شدید اضطراب شدید بی خوابی شدید

: گفتم تحمل میکنم به تمام سختی میرفتم سرکار بشدت بیجون و بی حوصله شده بودم

: اردیبهشت بدترین روزهای زندگیم بود روزی هزار بار آرزوی مرگ میکردم فقط گریه میکردم غذام هم آبمیوه بازاری و آب مرغ و یه تیکه لواش

اویل اردیبهشت خودمو رسوندم مشهد پابوس آقا برگشتم دیدم نمیتونم تحمل کنم کارمو ول کردم اومدم شهرستان

: تا اینکه خرداد با پیج خانم باقری آشنا شدم وتازه فهمیدم مفهموم افسردگی چیه

فهمیدم خونم مسموم شده با داروها مزاجم سرد شده بخاطر غذاهای بازاری وسرخ کردنی

: واینم بگم سال ۹۹استرس شدید بخاطر کرونا داشتم اونم مزاجم رو سرد کرده بود

: خلاصه شروع کردم به تغییر سبک زندگی

: چایی رو از زندگیم حذف کردم روغنهای بازاری رو حذف کردم غذام شد سوپ گندم انجیر بادام درختی مویز و نخودچی

: صبحانه فقط ارده شیره میخوردم

: ناهار یا سوپ بود یا کباب گوشت گوسفند بعضی وقتا هم نمیخوردم

: شام اکثرا ارده شیره یا کره عسل

: روزها آبلیمو عسل میخوردم یا شربت شیره

: عطر گل محمدی شبها به بالشتم میزدم

: روغن بادام میزدم ملاجم ومیریختم تو دماغم

: غروب نیم ساعت راه میرفتم

: نمازمو شروع کردم با قرآن خوندنو

 هر جا بهم فشار میومد نمیتونستم تحمل کنم آرامبخش ملایم میخوردم مثل کلرودیازپوکساید و بعضی وقتا نورتریپتلین

: خرداد تیر مرداد رو هر جوری بود گذروندم اواخر مرداد دیدم بعضی روزها حالم خیلی خوب میشه و بازم اکثر روزها خراب با خانم باقری درمیون گذاشتم گفتن ادامه بده

: شهریور ماه تعداد روزهای خوب من زیادتر شد فهمیدم که رو به بهبودیم تا اینکه الان دوهفتس که نه آرامبخش میخورم نه حمله اضطرابی دارم نه فکرمنفی میاد تو ذهنم نه گذشته اذیتم میکنه

: خداروشکر انرژی گذشته ام که یکسالو خورده ای از من گرفته شده بود برگشت فکرام مثبت شده یه حالت سرخوشی اومده سراغم خوابم خوب شده و کلا فشارهای عصبی تموم شده

: و من همچنان دارم همون تغییر سبک زندگی رو ادامه میدم

: این برگشت به زندگی دوباره رو اول خدا وبعدش مدیون خانم باقری هستم

: دوستان من فهمیدم که برای درمان اضطراب استرس و افسردگی باید روح تقویت بشه جسم با مواد غذایی سالم تقویت بشه ورزش و تحرک یه اصله تو زندگی

 چیزایی که من سالها فراموش کرده بودم

 ببخشید طولانی بود سرتون رو درد آوردم.

به امید آرامش برای همه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز