من سه سال پیش چار استرس و افسردگی شدم. بی دلیل چون مشکلی تو اطرافم نبود. بعد حدود 2 سال خیلی کارها انجام دادم تا نتیجه گرفتم. ولی واقعا بدون دارو از اون حالت دراومدم. حالا علاقه داشتین تجربه هامو می نویسم.
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
منم بخدا نمیدونم برم دکتر ببین من تا قبل قرنطینه هیچ وقت نمیدونستم افسردگی یا وسواس فکری چیه؟ تا دو ماه اول خیلی استرس و کم خوابی و کار خونه داشتم که هم کم غذا شدم هم کم خواب بعد سر یه اتفاق الکی با همسرم یه دقیقه سر کفش پوشیدن که دستش به دمپاییش خورد ومن ناراحت شدم یه کلنه گفت گفت روانی حالا صد بار ممکنه تو بحثا من بگم یا اون بگه نمیدونم ایندفعه خیلی تو ذهنم نشست پشت اون هی افکار یه ادم که ممکنه روانی باشه میاد تو ذهنم و هی بهشون فکر میکنم شده وسواس ۱۵ روزه از صبح که پامیشم هی میان تو ذهنم مغزم همش تحت فشاره میترسم کم غذاا شدم و کم خواب البته اگه یکم مشغول باشم کم میشه ولی دوباره میاد حالا از بس تحت فکرم حالت بی حوصلگی و ناراحت بودنم اومده سراغم
۱۵ روزه بخاطره یه سری وسواس فکری تو روحیم اثر گزاشته و حال و حوصله کم دارم و البته تنهام و همش فکر میکنم تا شوهرم شب بیاد یکم حرف میزنیم بهتر میشم تلقین زیاد میکنم
الهی حق داری نباید اونجور میگفت اعصابش خرد بوده یه چیزی گفته هممون ممکنه یه چیزی بیاد تو دهن ...
گفتم بنده خدا خودش گفت بابا یه چیزی گفتم خیلیم مهربونه ولی من چون اون زمان خواب بد داشتم و بنیه جسمیم ضعیف شده بود انگار روحم منتظر بود دست خودم که نبود یه لحظه یه صحنه بد اومد تو ذهنم که بعد هر کاری میکنم خارج نمیشه اونوفت از صبح که میخام پاشم میگم وای هم درگیری ذهنی و فکر به اون موضوع شروع شد
وسواس فکریه دیگه هر کی به یه چیز منفی زیاد فکر کنه میگن وسواس فکری وقتی سرگرمم خوبه ولی چون صبح اون اتفاق افتاد بیشتر صبحا اینجوری میشم بعد دست خودمه اگه ذهنمو منحرف کنم سرم سبک میشه ولی اگه هی زوم کنم روش تا شب درگیره
کلا افراد در مشکلات روحی فکرای منفی زیاد دارن. درمان رو شروع کنید هی فکر مثبت تر میشه.
اخه من افسردگی نداشتم یه مدت کم خوابی و استرس زیاد سر کرونا داشتم یهو یه حرف همسرم باعث شد یه فکر منفی بیاد تو سرم و بعد هی گفتم اخه چرا خیلی اذیتم میکرد حالا همون باعث گوشه گیریم و درگیری فکری و کم حوصلگی و کم خوابی و کم خوراک شدن شده عزیزم شما نگفتی افکار منفیت چی بود و به شکل وسواس بود؟
علایمش چی ان من نمیدونم افسردگیم خوب شده یا نه افسردگی بعد زایمان داشتم شدید
شور و شوق زندگی داری؟ به خودت به شوهرت به بچه هات به زندگیت راحت میتونی برسی یا به سختی؟ احساس خستگی بیحوصلگی ودمقی داری؟ فکرای منفی؟ عصبانیت. ؟ غم زیاد؟
اخه من افسردگی نداشتم یه مدت کم خوابی و استرس زیاد سر کرونا داشتم یهو یه حرف همسرم باعث شد یه فکر من ...
همین استرس کم خوابی شما شعله پنهان بوده. حرف شوهرت باعث نشدده بهم بریزی. شما زمینه داشتی هرکس یا هر چیزی میتونسته بهمت بریزه.. اون فکر یا کاری که بهمن میریزه مهم نیست. وقتی شکننده باشی هر بادی مارو میلرزونه. من هم مدل مشکل داشتم. استرس و دلشوره افسردگی غم وسواسی سر درد میگرنی اکثرا کلسیکون هستن. دنبال چی شد نباشید. چون هیچ دلیلی مهم نیست. الان دنبال این باشید چطور ذهنتون دیگه به فکرای بیخود گیر نده. باید اینقدر قوی بشیم که کسی یا چیزی نتونه منو بهم بریزه.
وسواس فکریه دیگه هر کی به یه چیز منفی زیاد فکر کنه میگن وسواس فکری وقتی سرگرمم خوبه ولی چون صبح اون ...
چون صبح سردی بدن بالا رفته. سحر خیزی. خوردن خوراکیهای گرم در شب و نصف شب . لازم باشه تحرک و پیادهروی در سحر و بین الطلوعین خوبه. بزرگی توصیه کردن واسه وسواس بین الطلوعین پیادهروی داشته باشید. در نزدیک صبح و و سحر بدن نیاز به گرما داره. خصوصا فصل سرد. .