2777
2789
عنوان

تجربه درمان افسردگی خودم.

| مشاهده متن کامل بحث + 853102 بازدید | 4297 پست
واسه شما بهترینش بادوم.بادوم عین دارو هست واستون. زمستون گردو هم خوبه،  چهار مغز پسته فندق گرد ...

مرسی 😘😘

hasti😛😎🐍ببخشید درخواست دوستی جدید قبول نمیکنم 💔ممنون میشم درخواست ندید تا شرمنده نشم😘❤باردار نیستم تیکر رسیدن به هدفم هست دوستان ❤💃                                                        احساس میکنم یک فضانورد تو اقیانوسم!!!🙂🙃

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مامانل عزیزم اگ تنونستی من رو هم راهنمایی کن و واسم دعا کن یه شرح حال مختصر از خودم میگم :

من تو یه خانواده ای ب دنیا اومدم ک از وقتی یادمه جنگ و دعوا بابام خلافکار و معتاد بود همه کار میکرد مامانمو میزد وسایلو میشکوند با همه دعوا و بحث داشت اما بدتر از همه شکستن غرور بچه هاش بود به هر نحوی مثلا ما رو چون دختر بودیم تحقیر میکرد همش سرکوفت ک کارمیکنم میریزم شکمتون حق نداشتیم شاد باشیم و بخندیم چون عیب میدونست ن مسافرتی ن تفریحی ن خریدی هیچچچچ... من همه دلخوشیم مدرسه بود مامانمم هم مظلوم بود ک بابام اذیتش میکرد و میزدش هم کلا آدم بداخلاقی بود خیلی کم میخندید یا شایدم اصلا ..من کلا آدم سرخورده ای بودم پر از عقده ولی این تازه بخش آروم زندگیمون بود راستش بابام آشکارا ب مادرم خیانت میکرد و اینو عیب نمیدونست ولی مادرم ب پدرم خیانت کرد(در حد تلفن) و این آغاز طوفان بزرگی در زندگی ما طوفانی ک سالها ادامه داشت و منو خواهرا و برادرم توی این طوفان خررررد شدیم بدون اینکه پدر و مادر درک کنن خونه مادربزرگ میرفتیم سرکوفت و نیش و کنایه عمه عمو همه و همه.... تو این بین بارداری آخر مادرم هم ک ناخواسته بود و خودش ب هم ریخت و همش گریه و گریه منو بیشتر ب هم ریخت من فقط از درون میشکستم و خرررد میشدم تا اینکه یکی از اقوام اومد خاستگاری من و بابام بدون هیچ تحقیق و حرفی پذیرفت و نظر من هم هیچ... ب منی ک تو اون اوضاع بزرگ شدم و همه ی عمر از ترس پدر خفه خون گرفته بودم حق بده ک هیچی نگم البته چیزی هم درک نمیکردم با اینکه ۱۹ ساله بودم چون شناختی از محیط بیرون نداشتم و زندگیم توی چهار دیواری نکبت بار خودمون خلاصه میشد خلاصه بگم ک چ روزها ک ندیدم از دست مادر شوهر و دخالت پدر و مادر و سکوت خودم و بعد از چند سال هم خیانت شوهر ولی خودم ب حدددی افسرده بودم و تو لاک خودم بودم ک انگار برام مثل یه کابوسن این چیزا اما مامانلی عزیز الان یکم مغزم از هنگی در اومده و میخام زندگی کنم ن لینکه این مشکلات نباشه ها نهه همش سرجاشه ولی من میخام غصه خوردنو تموم کنم میخام بخاطر بچه هام و البته بخاطر خودم خوب باشم کمکم کن...

خسته ام خسته تر از آنکه بگویم چه شدست...
مامانل عزیزم اگ تنونستی من رو هم راهنمایی کن و واسم دعا کن یه شرح حال مختصر از خودم میگم : من تو یه ...


 سلام عزیزم. آفرین و صد آفرین به شما که میخوای از دل مشکلات بیرون بیا و سرنوشت جدید واسع خودت رقم بزنی. عزیزم نشد نداره. خدای بزرگ مارو بزرگ خلق کرده. خواستن توانسته. حتما تمام تلاشتو کن. من خانمهایی میشناسم عین کوه بدون پناه شوهرو خانواده موفق  شدن.من که کاره‌ای نیستم ولی هرچی خواستی بپرس. 🥰🥰

دوستان گلم واسه درمانتون یه 6 ماهی جز شب نخوابین و دراز نکشید. فقط گاهی خسته شدین یه ربع


غیر از پریودی اونم تو جاتون نرمش زیاد


قراره سودا از بدن خارج بشه


عین یه  بطری شیشه ای کثیف شیر  که واسه شستنش هی باید آب بریزیم و  تکونش بدیم  چندین بار.

 به مطلب میذارم از سخنرانی های حکیم خیراندیش هست

  مال وسواس👇

لطفا دقیق بخونید

. سودايي ها افرادي هستند كه سردند و سردي آنها خشك است. سردند و خشك.


اينها معمولاً مشكلات خود و اطرافيان را وسيع‌تر از آنچه هست مي بينند. يك موضوع را 10 بار بررسي مي كنند. به اصطلاح به ديگران خيلي «گير» مي دهند. در مورد خود و اطرافيان وسواس دارند. اينها افراد سودايي هستند و سوداي خون آنها سودايي است كه از بلغم پديد آمده است. راه درمان آنها اين است كه خونشان «گرم و تر» بشود.



براي درمان آنها نمي‌توانيم از ادويه «گرم» استفاده كنيم. [چون ادويه گرم، خشك هستند.] غذاي آنها را بايد گرم و تر كرد. استفاده از شربت عسل و آب، شربت زعفران و عسل و آب، آب انار شيرين، سوپ گرم با روغن زيتون پخته، مفيد است. سوپ جو و ماكاروني نمي‌توانيم به اين افراد بدهيم. بايد اين افراد مجموعه رفتارهايي داشته باشند كه خونشان گرم و رقيق شود. وقتي خون آنها گرم و رقيق شد، خون شتاب مي‌گيرد و گرماي مغز افزايش مي‌يابد. وقتي مغز گرم و تر شد، رفتار فرد حالت طبيعي پيدا مي كند.فرد  موضوعات را آرام‌تر بررسي مي كند. گيردادن‌ها و وسواس‌هايش كاهش مي‌يابد 


 : زمينه بروز اين بيماري هم در اثر يك سلسله «رفتارهاي طبيعي» مانند مصرف غذاهاي سرد و خشك پديد مي آيد و هم در اثر «زندگي صنعتي».


حضور در محيط صنعتي و شهري و اسنتشاق هواي آلوده، بوهاي نامطبوع، حضور در معرض صوت‌هاي آلوده و خشن، استفاده بيش از حد از رايانه، تلفن همراه و... اين بيماري را نشديد مي كند.


غير از نوشيدني‌ها و خوردني‌ها گرم و تر، مصرف انار ترش، گس مزه‌ها و... خون را رقيق مي كند و فرد  به طور طبيعي دست از اين گونه رفتارهاي سودايي و وسواسي بر مي‌دارد.


انشاءالله سوداي آخرت داشته باشيد نه سوداي دنيا

سلام ،منم خاستم بگم يه چند مدت احساس غم داشتم تو دلم،مثل خوره تو جونم افتاده بود،مفاتيح الجنان رو باز كردم.يه دعاي رفع هول و غم ديدم ،خودم مرتب ميخونم عالي بود،براي شما هم مينويسمش ،انشاالله هيچ مادري غم تو دلش نباشه كه خدايي ناكرده دل بچه هاشو بشكونه:الحمدلله علي كل نعمته،و اسئل الله من كل خير،و اعوذ بالله من كل شر،و استغفرالله من كل ذنب

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

شامپو

taranom934789 | 36 ثانیه پیش
2791
2779
2792