الهی بمیرم واسه مایا جونم چه کبود شده
فریناز منم باهات همدردم سامیارم همین کارارو میکنه
همیشه سر . صورتش زخمیه
خونمون 5 دقیقه هم مرتب نیست هر جارو جمع میکنم میره یه جا دیکرو بهم میریزه
رو میزامون که همیشههههههههههه لک انگشتای کوچولوشه
فریناز منم باهات همدردم سامیارم همین کارارو میکنه
همیشه سر . صورتش زخمیه
خونمون 5 دقیقه هم مرتب نیست هر جارو جمع میکنم میره یه جا دیکرو بهم میریزه
رو میزامون که همیشههههههههههه لک انگشتای کوچولوشه
سامیار چند تا کلمه انگیلیسی یاد گرفته
مثلا بهش میگم برو توپتو بیار میگه بال
با بهش میگم بگو ببخشید میگه ساری
به بچه ها هم میگه baby
مثلا بهش میگم برو توپتو بیار میگه بال
با بهش میگم بگو ببخشید میگه ساری
به بچه ها هم میگه baby
امشب مهمونی دعوتیم یه جورایی پارتیه عزا گرفتم با سامیار چطوری برم گریهههههههههههههه
متاسفانه نمیشه نرم چون حسابی از دستم ناراحت میشن
متاسفانه نمیشه نرم چون حسابی از دستم ناراحت میشن
چه جالب نازیلا. مایا هم به همه بچه ها میگه بی بی دقیقا مث بیبی!
نه که بخواد انگلیسی بگه.
از بس واسه همه عروسکا اسم انتخاب کرده بودم اسم پیدا نمیکردم. یکیشونو به اسم BABY صدا کردم که مایا عاشق اون شده بود.(همون که میگم لختشم کرده میبردش حمام) هی راه میرفت تکرار میکرد.
بچه هارو هم خیلی دوس داشت مث همه بچه های دیگه اینطوری شد که همه شدن BEE BEE!
نه که بخواد انگلیسی بگه.
از بس واسه همه عروسکا اسم انتخاب کرده بودم اسم پیدا نمیکردم. یکیشونو به اسم BABY صدا کردم که مایا عاشق اون شده بود.(همون که میگم لختشم کرده میبردش حمام) هی راه میرفت تکرار میکرد.
بچه هارو هم خیلی دوس داشت مث همه بچه های دیگه اینطوری شد که همه شدن BEE BEE!
آفرین به سامیار که استعداد زبانش خیلی خوبه. ملی دقیقا منم مثل تو از بس به همه عروسکا می گفتیم نی نی وقتی ملودی کوچیکتر بود، اسم اونی رو که خیلی دوس داشت گذاشتیم بیبی. حالا که بزرگتر شد تازه بهش می گه بیبی جان!
آقا از نامرتبی خونه نگید که من هر چقدر هم تمیز می کنم انگار نه انگار! باز یکی میاد مثلا مامان و بابام می گن چرا اینجا بمب خورده! همسایه ای کسی بیاد دم در که سعی می کنم درو زیاد باز نکنم که خونمونو نبینه
آقا از نامرتبی خونه نگید که من هر چقدر هم تمیز می کنم انگار نه انگار! باز یکی میاد مثلا مامان و بابام می گن چرا اینجا بمب خورده! همسایه ای کسی بیاد دم در که سعی می کنم درو زیاد باز نکنم که خونمونو نبینه
هههههههههههههه خیلی بامزه بود تشبیه خونه ی ریخت و پاش!
همچنین بیبی جان!
همچنین بیبی جان!
ماگنولیا پس واجب شد بیام خونتونو ببینم خونه ما که موشک خورده!
من تو ماشین سمر تو صندلی‌اش می‌گزارم خدا رو شکر می شینه.
بچه ها از سمیرا خبری نیست تقریبا از قرار قبل دیگه پیداش نیست?
من تو ماشین سمر تو صندلی‌اش می‌گزارم خدا رو شکر می شینه.
بچه ها از سمیرا خبری نیست تقریبا از قرار قبل دیگه پیداش نیست?
می خواهید بچه ای باهوش تر داشته باشید؟!ا
http://foodclub.ir/Topic.aspx?TID=1263&DPID=3832
پیش‌بینی جنسیت جنین؛ واقعیت یا رویا؟
http://foodclub.ir/Topic.aspx?TID=1190&DPID=3834
http://foodclub.ir/Topic.aspx?TID=1263&DPID=3832
پیش‌بینی جنسیت جنین؛ واقعیت یا رویا؟
http://foodclub.ir/Topic.aspx?TID=1190&DPID=3834
ملی جون مایا بچه چرا اینطوری کبود شده اخی
نازیلا به نظرم سامیار شلوغ نمیاد اذیتت میکنه مگه؟
وای بچه ها شما بچه هاتون رو از شیر شب گرفتید یا نه ؟ پارمیس اگر پیش خودم بخوابه تا صبح شیر نمیخوره اما اگر تو تختش بخوابه 4 و5 بیدار میشه گریه تازه تختش چسبیده به خودم اما شیر میدم بعد میخوام تو تختش بذارم نمیره بخوابه هی گریه میکنه نمیخواد توش باشه میذارم پیش خودم هم باز نمیخوابه گریه باید ببرمش یه ور دیگه بالشتشو بذارم زمین اونم بره روش تا بخوابه منم بقلش دراز بکشم تا خوابش ببره بچه ها شما هم از این کارا میکنن ؟ باید چیکار کنم برای شیر .و خوابش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نازیلا به نظرم سامیار شلوغ نمیاد اذیتت میکنه مگه؟
وای بچه ها شما بچه هاتون رو از شیر شب گرفتید یا نه ؟ پارمیس اگر پیش خودم بخوابه تا صبح شیر نمیخوره اما اگر تو تختش بخوابه 4 و5 بیدار میشه گریه تازه تختش چسبیده به خودم اما شیر میدم بعد میخوام تو تختش بذارم نمیره بخوابه هی گریه میکنه نمیخواد توش باشه میذارم پیش خودم هم باز نمیخوابه گریه باید ببرمش یه ور دیگه بالشتشو بذارم زمین اونم بره روش تا بخوابه منم بقلش دراز بکشم تا خوابش ببره بچه ها شما هم از این کارا میکنن ؟ باید چیکار کنم برای شیر .و خوابش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ملی جون مایا بچه چرا اینطوری کبود شده اخی
نازیلا به نظرم سامیار شلوغ نمیاد اذیتت میکنه مگه؟
وای بچه ها شما بچه هاتون رو از شیر شب گرفتید یا نه ؟ پارمیس اگر پیش خودم بخوابه تا صبح شیر نمیخوره اما اگر تو تختش بخوابه 4 و5 بیدار میشه گریه تازه تختش چسبیده به خودم اما شیر میدم بعد میخوام تو تختش بذارم نمیره بخوابه هی گریه میکنه نمیخواد توش باشه میذارم پیش خودم هم باز نمیخوابه گریه باید ببرمش یه ور دیگه بالشتشو بذارم زمین اونم بره روش تا بخوابه منم بقلش دراز بکشم تا خوابش ببره بچه ها شما هم از این کارا میکنن ؟ باید چیکار کنم برای شیر .و خوابش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نازیلا به نظرم سامیار شلوغ نمیاد اذیتت میکنه مگه؟
وای بچه ها شما بچه هاتون رو از شیر شب گرفتید یا نه ؟ پارمیس اگر پیش خودم بخوابه تا صبح شیر نمیخوره اما اگر تو تختش بخوابه 4 و5 بیدار میشه گریه تازه تختش چسبیده به خودم اما شیر میدم بعد میخوام تو تختش بذارم نمیره بخوابه هی گریه میکنه نمیخواد توش باشه میذارم پیش خودم هم باز نمیخوابه گریه باید ببرمش یه ور دیگه بالشتشو بذارم زمین اونم بره روش تا بخوابه منم بقلش دراز بکشم تا خوابش ببره بچه ها شما هم از این کارا میکنن ؟ باید چیکار کنم برای شیر .و خوابش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اوه مژگان جون ... تا الان خیلی به ندرت شده که هایا تا ساعت 4 و 5 صبح یه سره بخوابه ... حتما بعد از 3 ساعت بیدار می شه ... دوباره 3 ساعت دیگه ... بعدشم رو تخت خودمون می خوابه . می خوام بعد 2 سال جداش کنم ... تمام روش هام امتحان کردم ... با حموم بخوابه . با شکم پر . با شکم خالی . وقتی خسته و کوفته اس ... وقتی حالش خوبه . با داستان ... خلاصه هیچکدوم فرقی نداشت ... بالاخره بیدار می شه ... بعضی وقتا حس می کنم سردشه یا تشنشه یا خواب دیده ... ولی همینه دیگه !
بیدار میشه باز میخوابه یا نه؟
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=206355&PostID=11285611#11285611
بچه ها قرااااااااااااااره هااااااااااااا بیاین زودتر من خیلی سرم شلوغه ولی باز سر زدم ببینم کیا میان. تاپیک قرار خلوته ..
الان میرم به رویا و مهراوه که بی وفان و سر نمیزنن هم اس ام اس میدم.
بچه ها قرااااااااااااااره هااااااااااااا بیاین زودتر من خیلی سرم شلوغه ولی باز سر زدم ببینم کیا میان. تاپیک قرار خلوته ..
الان میرم به رویا و مهراوه که بی وفان و سر نمیزنن هم اس ام اس میدم.
مژگان تازه الان که خیلی تیره تر شده کبودیش. خدا کنه تا فردا یه کم بهتر شه. راستی تو ولیلی چرا نمیاین سر قرار؟
من هی میگم بیاین یه کم قرامون خالی میشه هاااااااااااااااااااااااااا...
من که دلم پره حسابی.
من که چن باری راجع به خواب مایا گفتم یه جورایی شبیه هایاست( برای جلوگیری از تکرار!) گاهی تشنه س گاهی شیر میخواد گاهی هم می می. گاهی میزارمش کنار خودم گاهی میخوابونمش. گاهی هم تو ننو منظورم نصف شباس. هر شب بعد از اینکه پیش من خوابید میزارمش تو ننوش ولی نصف شبا دیگه هرچی اون بخواده.
خیلی کم پیش اومده بیدار شده خوابش نبرده. در اونصورت یه کم باهاش حرف زدم یا رفتیم گشتیم تو خونه دوباره برگشتیم خوابید.وقتی از همه ناامید بشه که خوابن خوب میخوابه.
من هی میگم بیاین یه کم قرامون خالی میشه هاااااااااااااااااااااااااا...
من که دلم پره حسابی.
من که چن باری راجع به خواب مایا گفتم یه جورایی شبیه هایاست( برای جلوگیری از تکرار!) گاهی تشنه س گاهی شیر میخواد گاهی هم می می. گاهی میزارمش کنار خودم گاهی میخوابونمش. گاهی هم تو ننو منظورم نصف شباس. هر شب بعد از اینکه پیش من خوابید میزارمش تو ننوش ولی نصف شبا دیگه هرچی اون بخواده.
خیلی کم پیش اومده بیدار شده خوابش نبرده. در اونصورت یه کم باهاش حرف زدم یا رفتیم گشتیم تو خونه دوباره برگشتیم خوابید.وقتی از همه ناامید بشه که خوابن خوب میخوابه.
سلام دوستهای خوبم
من مدتها بود اینجا ننوشته بودم، البته چند باری اومدم و یه سری نوشته هاتونو خوندم ، اما نورا خانم اجازه نوشتن به من نمیداد و البته یه مدت طولانی هم کیبوردو خراب کرده ود و من تازه کیبورد جدید خریدم:))
خلاصه بگم بهتون که نورا هم خیلی خصوصیاتش شبیه دسته گلهای قشنگ شماست، البته من تمام نوشته ها رو نخوندم مال 2-3 صفحه آخرو که خوندم میگم:)
بمیرم برای مایا که کبود شده، ولی میفهمم چی میکشی ملی جان،این اتفاق البته با شدت کمی بیشتر -3 ماه پیش برا نورا افتاد، شال منو گذاشت سرش و جلوشو ندیدو با سر رفت تو تیزی مبل، دردسرتون ندم که کار به بیماستان و داروی بیهوشی و عکس از سرش کشید و خوشبختانه شکستگی نداشت، اما نزدیک 3 هفته سرش کبود بود و هنوز هم بعد 3 ماه جاش نرفته!:(
کلا هرروز حتما زمین میخوره همین دیروز دستش لای در موند!
و کلی اتفاقای دیگه که سرتونو نمیخوام درد بیارم
نورا 4 ماهه که میره مهد و من خیلی راضی ترم، پیشنهاد میکنم حتما اگه خیلی مشغول بچه هاتون هستید این کارو بکنید ، البته من بخاطر اینکه سرکار میرم و مادرشوهرم دیگه نمیتونست بچه رو نگداره متوسل به مهد شدم، اما راضیم :)
منم واکسن 18 ماهگی نوراخانم رو 3 شنبه پیش زدم یک روزی تب داشت و بعدش خوب شد شکر خدا . البته من خیلی استرس داشتم نمیدونم چرا؟ رفت تا مدرسه:)
خوب دیگه بقیه حرفها بمونه برا بعد
دوستتون دارم و فعلا خدانگهدار ..
من مدتها بود اینجا ننوشته بودم، البته چند باری اومدم و یه سری نوشته هاتونو خوندم ، اما نورا خانم اجازه نوشتن به من نمیداد و البته یه مدت طولانی هم کیبوردو خراب کرده ود و من تازه کیبورد جدید خریدم:))
خلاصه بگم بهتون که نورا هم خیلی خصوصیاتش شبیه دسته گلهای قشنگ شماست، البته من تمام نوشته ها رو نخوندم مال 2-3 صفحه آخرو که خوندم میگم:)
بمیرم برای مایا که کبود شده، ولی میفهمم چی میکشی ملی جان،این اتفاق البته با شدت کمی بیشتر -3 ماه پیش برا نورا افتاد، شال منو گذاشت سرش و جلوشو ندیدو با سر رفت تو تیزی مبل، دردسرتون ندم که کار به بیماستان و داروی بیهوشی و عکس از سرش کشید و خوشبختانه شکستگی نداشت، اما نزدیک 3 هفته سرش کبود بود و هنوز هم بعد 3 ماه جاش نرفته!:(
کلا هرروز حتما زمین میخوره همین دیروز دستش لای در موند!
و کلی اتفاقای دیگه که سرتونو نمیخوام درد بیارم
نورا 4 ماهه که میره مهد و من خیلی راضی ترم، پیشنهاد میکنم حتما اگه خیلی مشغول بچه هاتون هستید این کارو بکنید ، البته من بخاطر اینکه سرکار میرم و مادرشوهرم دیگه نمیتونست بچه رو نگداره متوسل به مهد شدم، اما راضیم :)
منم واکسن 18 ماهگی نوراخانم رو 3 شنبه پیش زدم یک روزی تب داشت و بعدش خوب شد شکر خدا . البته من خیلی استرس داشتم نمیدونم چرا؟ رفت تا مدرسه:)
خوب دیگه بقیه حرفها بمونه برا بعد
دوستتون دارم و فعلا خدانگهدار ..
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز