2777
2789
عنوان

من بازم طاقتم تموم شد کمک

| مشاهده متن کامل بحث + 2348 بازدید | 65 پست
سلام ، صبور باش من یاد گرفتم صبوری کنم.یعنی دیگه واسم مهم نیستند.ببین اگه هی هر کدوم حرص اونا رو بخورین از شوهرداری و زندگی لذت نمیبرین اونا هم این رو میخوان .یم چیز جالب من خیلی بهشون محبت میکنم احترام میذارم حد و مرزها را رعایت میکنم .اما مادرشوهرم چشم دیدن منو نداره .گوشیم رو منشی بود زنگ زد نمیدونست صداش داره ضبط میشه کلی فحش بهم داد.منم به رو خودم نیاوردم الان تا یک ساعت دیگه دارن میان خونه ما.خخخخ.چاره چیه به شوهرم ربطی نداره وقتی خودش دوسم داره .چرا اعصاب اون رو خورد کنم به خاطر یه ادم بی شخصیت زندگی به کاممون تلخ بشه

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



الفان جان اینجوری حرف نزن یه روز پشیمون میشی البته من نمیدونم شوهرت رو چقدر دوست داری


من دیروز مراسم شب هفت جوانی بودم که 5 سال بود ازدواج کرده بود و یه دختر 3 ساله داشت زنش از فامیلهای ما بود وقتی این خبر رو به ما دادن هیچکس باورش نمیشد

مراسم تو بهشت زهرا بود وای اصلا نمیدونی چه حال و هوایی بود پسره رو کشته بودن یعنی چیزی که هیچکس فکرش رو نمی کرد

زنش نمیدونی چی میکشید انقدر غصه داشت که نگوووووووو


من که از دیروز همش دارم به خودم لعنت می فرستم که چرا تا الان با همسرم دعوا کردم و از دیروز تصمیم گرفتم تو رفتارم و افکار مسخرم تجدید نظر کنم

البته من عاشق شوهرم نیستم ولی خیلی دوسش دارم و دوست ندارم از دست بدمش

تو هم از این حرفا نزن البته اگه دوسش داری

یا یه بچه داری

فرصتها زود از دست میرههههههه به این فکر کن

یه بار به این فکر کن که مرگش رو از خدا بخوای و واقعا بمیره روزهای بعدش رو تصور کن

من مطمئن هستم که زن و شوهر ها همشون دعوا میکنن نیکو و محمد هم دعوا میکردن ولی اگه نیکو میدونست انقدر زود محمد رو از دست میداده شاید......
چه دوست داشتنی وقتی حاظر نمیشه از خانوادش بخواد که با من درست رفتار کن مطمئن باش تا خانواده از مرد اجازه نامه نداشته باشه کسی نمیتونه به زنش توهین کنه
فرشته کوچک من زمینی شد و قلبش در حال تپیدن است. قسمتتون الهی
سمیرا جون من بچه ندارم باور کن خیلی دلم میخواد طلاق بگیرم ولی به خاطر آبروم نمیتونم اگه بمیره بر میگردم خونه بابام و میگم مرد بدون هیچ آبرو ریزی
فرشته کوچک من زمینی شد و قلبش در حال تپیدن است. قسمتتون الهی
من این شماره رو بهت میدم ماله تهرانه.یه مشاور خانم هست که خیلی خوبه.فکر کنم تلفنی هم باهات صحبت کنه عزیزم.زندگیتو در گیر آدمای بی ارزشی که اطرافت هستن نکن.به شوهرت برس.سعی کن رابطتو باهاش خیلی گرمو محکم کنی کاری نکن که اعصاب اونم خرد بشه و رو زندگی خودت تاثیر بذاره.اونم هر چی هست بالاخره خانوادشن و نمیتونه جلوی اونا رو هم بگیره.تو سعی کن خودتو خیلی براش عزیز کنی.تا کم کم آدمای اطرافش براش کمرنگ بشن.من با شوهرم همین مشکلاتو داشتم.هر روز جرو بحث داشتیم.ولی دیگه به یه جایی رسید که شوشو گفت اونا هم خانواده من هستن و من نمیتونم تو روی اونا وایسم.تو زندگیمونو خراب نکن
هر چیزی به موقعش به سراغتان میاید،صبور باشید.
آلفان تو داری زندگیتو بخاطر اطرافیای نفهم خراب میکنی.اینجوری به ریشه خودت تیشه میزنی دختر.اگه سر این مسائل هست که از شوهرت متنفر شدی میتونی از همین الان زندگیتو بدست بگیری و تصمیم بگیری تو زندگیت حرف آدمای روانی اطرافت رو جدی نگیری
هر چیزی به موقعش به سراغتان میاید،صبور باشید.
حرفایه اونا رو میتونم تحمل کنم ولی برخورد شوهرمو که اونا رو بدتر به جون من شیر میکنه نمیتونم تحمل کنم
فرشته کوچک من زمینی شد و قلبش در حال تپیدن است. قسمتتون الهی
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792