سلام. دلت آروم عزیزم دلت آروم.. چقدر غصم میشه مامانی به تاپیک اضافه میشه.. عزیز دلم حال و روزت با تمام وجود درک میکنم.. این حالتاکاملا طبیعی.. عزاداریات داشته باش نذار تو دلت بمونه.. سعی کن خودت جم و جور کنی.. هیچ کس نمیتونه به ما دل شکسته‌ها کمک کنه... فقط خودمونیم که باید قوی باشیم و با این مسئله کنار بیایم... اگر زایمانت طبیعی بوده ۳ ماه به خودت استراحت بده..خودت تقویت کن..هم روحی هم جسمی.. بعد به امید خدا برو اقدام.. الهی که با اولین اقدام نتیجه بگیری و دلت غرق شادی بشه.. فقط باید قوی باشی و خودت نبازی.. میدونم خیلی تجربه وحشتناکی ولی باید باید قوی باشی و به خودت برسی تا ان‌شاالله زودتر نتیجه بگیری و اینبار به لطف خدای سبز و مهربون بارداری راحتی رو تجربه کنی.
بهترینها نصیبت بشه قشنگم 🤲🌹
عزیزم تو تنها نیستی.. هممون همدردیم و درد کشیده.. به حکمت خدا دل ببند.. بهش اعتماد کن و دنبال چرا و اگر و شاید نباش... خدای ما هم همون خدای ابراهیم.. همون خدایی که یونس حفظ کرد.. شک نکن صلاحمون بوده.. میدونم سخت و دردناک ولی قطعا حکمتی درش بوده که ما از اون بی‌اطلاعیم.. ان‌شاالله خیلی خیلی زود روبراه میشی و خدای مهربون بهترینها رو نصیبت میکنه... فقط صبور باش و خودت تقویت کن🌹
سلام عزیز دلم خیلی بهت تسلیت میگم...هیچی ازین سخت تر نیست که یه مادر بعد این مدت طولانی با دست خالی از زایشگاه برگرده...منم تو هفته ۳۵با درد شدید حالت تهوو و استفراغ و سرگیجه که چه عرض کنم بین قش و تاری و دید و بی تعادلی کامل و بی قراری بدنم ....خلاصه راهی بیمارستان شدم که خودم فک میکردم دچار مسمومیت غذایی شدم اما متاسفانه فهمیدم ۳ساعت قبل تمام دردایی که شروع بشه خون توی بند نافم لخته شده و پسرنازنینم ایست قلبی کرده...بعدشم که فشار به جفتم اومده بوده و جفتم کنده شده بود حالا دلیل اصلیش همین بودع یا من صغری کبری کردم به این نتیجه رسیدم هر چی که بود یادآوریسش بعد ۱سال بازم درد آوره برام...بازهم جای شکرش باقیه که سزارین نشدید... من سزارین شدم...۳روز تو ای سی یو بودم حین جراحی دچار ایست قلبی شدم...بهم آمپول احیا قلبی زدن...یعنی عوارض و گیجی آمپول بیهوشی بعلاوه درد اون امپول احیا که حس میکردم بختک روی سینم نشسته تا دوماه و زخمی که روی شکمم ایجاد شده بود..و آغوشم که خالی از پاره تنم بود....خدا رو شکر الان خیلی خیلی بهترم شماهم هنوز غمت تازس...بسپرش به زمان کم کم حالت رو به راه میشه...رسالت بعضی مادرهاهم همینه دیگه...ولی از لحاظ جسمی حسابی به خودت برس که مریضی های دیگه نیاد سراغت از ضعیفی تا ان شاالله خدا یه فرشته دیگه بهت ببخشه...
من ۶ماه بعد سزارینم شروع به اقدام کردم بعد ۴ماه باردار شدم خداروشکر...البته بهم گفته بودن یکسال باید صبر کنی ولی دیگه نتونستم....واقعا بارداری مجدد بااینکه خاطرات گذشتم فراموشم نشده اما خیلی از دردامو التیام داده...ان شاالله تو هم بعد همون ۶ماه شروع کن البته تو این ۶ماه حسابی گرم کن رحمتو چون حاملگی پر از تنشی رو پیش رو داری و واقعا باید قوی تر از قبل باشی هم از نظر فکری هم جسمی...الان فقط رسیدگی کن به خودت
سلام عزیزم متاسفم برای اتفاقی که برات افتاده خیلی ناراحت شدم وقتی پیامت رو خوندم همون بی قراری که تو خودم بعد از دست دادن بچم داشتم از پیامات بیقراری هات رو برای اقدام مجدد حس کردم منم مرداد ۹۹ هفته ۳۰ دخترم رو تو شکمم از دست دادم شاید هنوزم اون شبی که فهمیدم قلب کوچولوش برام نمیتپه گاه گاه مرور میشه تو ذهنم و غم اون شب آوار میشه رو قلبم. منم زایمانم طبیعی‌بود دکتر بهم‌گفت بعد سه تا پریود میتونی اقدام کنی ولی من بعد اولین پریود اقدامم رو شروع کردم چون فقط دوران اقدام بود که حالم رو خوب میکرد و امیدوارم میکرد.
خدا رو هزار مرتبه شکر اقدام پنجمم دخترم رو باردار شدم و امروز دقیقا ۶ ماهشه و الان شیرش رو دادم خوابیده تو تختش😍
پیامت رو خوندم دلم نیومد تجربه خودم رو باهات در میون نذارم و نادیده بگیرم و رد بشم چون منم زود اقدام رو شروع کردم طاقت نداشتم و خدا هم کمکم کرد. تو دوران اقدام خیلی به خودم رسیدم هر ماه که باردار نمیشدم با خودم میگفتم حتما خدا میخواد یکم دیگه بدنم قوی شه چون میدونستم هواسش خیلی بهم هست. به نظرم تو هم به خودت حسابی برس و خودتو درگیر این نکن که دکتر کی گفته اقدام کنی آزمایشات لازم رو بده از لحاظ ایمنی انعقادی چک بشی هر وقت احساس کردی آماده ای شروع کن گلم و مطمئن باش خدا باهاته و تنها نیستی. غمت خیلی تازست این نیز بگذرد
ممنون عزیزم ان شالله همه مادرای غمدیده روزای خوب بارداری رو دوباره با سلامتی تجربه کنن...هم با خوردن گرمیجات میشه رحمو گرم کرد...الان تا ۴۰روز خوردن کاچی رو ترک نکن...تو برنجت حتما زیره بریز سردیجات مثل ماست و سیب زمینی نخور... هم اینکه من توی یسری آبزن های خاص نشستم که از دکتر طب سنتی گرفتم
بنظرم ازمایشات ایمنی و انعقادی نیازی نیس.چون میگن وقتی هفته ۲۰ رو رد کردی معلومه بدن جنین رو پس نزده.
من خودم نزدیک ۳ تومن پول ازمایشش بود رو انجام دادم و اخرش هیچی .همه چی اوکی بود.
در نهایت بارداری بعدی استفاده از اسپرین و انوکسا هست.
دوستمون هم ۳۶ هفته بوده. اصلا نیازی به تحمیل هزینه نیس.
توی گروه ای وی افی ها اون خانمی که افت بتا داره یا سقط مکرر داره دکتر براش ازمایش ایمنی و انعقادی مینویسه.
اینو گفتم که اگه دکتر برات ننوشت اصراری نکنی به انجامش.
چون از نظر من هزینه اضافی است.
