2777
2789

سلام دوستان،منم ۱۴ روزه که بچمو توی هفته ۳۸ از دست دادم خیلی حال روحیم خرابه اگه میشه منم راهنمایی کنید که چند وقت بعد می تونم اقدام کنم برای بارداری،دکترم گفته بعد از ۷ الی ۸ ماه

سلام دوستان،منم ۱۴ روزه که بچمو توی هفته ۳۸ از دست دادم خیلی حال روحیم خرابه اگه میشه منم راهنمایی ک ...

سلام عزیزم. اصلا فک نکن که تنها هستی. متاسفیم. ولی اتفاقیه که افتاده. انشالله بزار حالت خوب بشه.سزارینی بودی؟ ۹ ماه معقوله. انشالله زود سرپا بشی. حالت بهتر بشه. عزیزم علت از دست دادنش چیبود؟

😉

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام دوستان،منم ۱۴ روزه که بچمو توی هفته ۳۸ از دست دادم خیلی حال روحیم خرابه اگه میشه منم راهنمایی ک ...

عزیزم، متاسفم برات. تجربه شخصی من اینه که اوایل به خودت سخت نگیر، نزار غمباد بشه، عزاداری کن تا تخلیه شی. از کسانی که باعث آزار روحیت هستن یه مدت دور بگرد تا زخمت رو بدتر نکنن. یکی دو ماه بعد کم کم سعی کن رو پا شی؛ سخته ولی باید بدونی اگر بچه دیگه میخوای که براش مادری کنی باید سرپاشی. ببین چی حالت رو خوب میکنه.برا  من کارایی که تمرکز داره مشغولم می‌کرد.کتاب رنگ آمیزی بزرگسال، ماز ، گلدوزی. پیاده روی و طبیعت گردی. بوستان بانوان دوچرخه میدن، یکی دوساعت میرفتم. اینقدر که خسته شم، شب بخوابم. برا خودم جایزه گذاشته بودم. اگر پایان نامت رو تموم کنی، اقدام به بچه میکنی. سر راه کتابخونه،یه عروسک نمایشی خریدم گذاشتم کنار لپ تاپم، همین که انرژیم میفتاد نگاهش میکردم، گریه میکردم، بعد به خودم امید بچه بعدی رو میدادم و به خدا توکل میکردم.الان خداروشکر یه دختر دارم. هرکدوم جای خودشون رو دارن، ولی خداروشکر بهتر میشی. شما ببین چی وقتت رو میتونه پر کنه؛شده یه روز انجام بده

سلام عزیزم. اصلا فک نکن که تنها هستی. متاسفیم. ولی اتفاقیه که افتاده. انشالله بزار حالت خوب بشه.سزار ...

بهم گفتن بندناف بین جنین و جفت مونده بوده و باعث شده که اکسیژن به جنین نرسه و بمیره،،،خیلی سخته باور همچین اتفاقی،،،،طبیعی زایمان کردم،۹ماه خیلی زیاده الان فقط فکر بارداری مجدد بهم انگیزه میده

بهم گفتن بندناف بین جنین و جفت مونده بوده و باعث شده که اکسیژن به جنین نرسه و بمیره،،،خیلی سخته باور ...

سلام منم ۶ ماهم تموم شد زایمان زودرس کردم....خیلی سخته ادم طبیعی زایمان کنه انقد بدبختی بکشه...

دیگ انگیزه هیییچی ندارم هییییچی

حتی دلم نمیخاددیگ بچه بیارم

عزیزم، متاسفم برات. تجربه شخصی من اینه که اوایل به خودت سخت نگیر، نزار غمباد بشه، عزاداری کن تا تخلی ...

مرسی از همدردی عزیزم،واقعا روزای سختی و دارم میگذرونم،هر لحظه که چشمامو می بندم یاد اون روزی میافتم که بهم گفتن جنین ضربان نداره،دو روز مونده بود تا تاریخ زایمانم واقعا سخت بود،برای شما خیلی خوشحالم که دوباره بچه دار شدید،الان ترسم اینه که اگه دوباره این اتفاق تکرار بشه چی

مرسی از همدردی عزیزم،واقعا روزای سختی و دارم میگذرونم،هر لحظه که چشمامو می بندم یاد اون روزی میافتم ...

آی منم اون سونو رو داشتم.خیلی سخته. بعد خاطرات مرده زایی....

برای من کم رنگ شده‌.دیگه به اون شدت نیست. توهم بعد ۶ ماه انشالله میتونی شروع کنی.

ولی ویار و اینا چون خیلی سخته ؛برای شروع دوباره بزار بدنت دوباره جون بگیره . برای بارداری مجدد یکم هم لازمه روحیه رو تقویت کنیم.چون استرس زیادی رو ماها میکشیم.بخاطر سابقه قبلی.


😉

سلام منم ۶ ماهم تموم شد زایمان زودرس کردم....خیلی سخته ادم طبیعی زایمان کنه انقد بدبختی بکشه... دیگ ...

واقعا سخته که هم درد بکشی و هم بچه ات بمیره،ولی شما که ۶ ماه گذشته باید خودتو روبراه کنی و برای بارداری مجدد آماده بشی من الان فقط فکر بارداری مجددا چون فکر میکنم فقط اونه که حالمو خوب میکنه دوباره

آی منم اون سونو رو داشتم.خیلی سخته. بعد خاطرات مرده زایی.... برای من کم رنگ شده‌.دیگه به اون شدت نی ...

ببخشید شماها که قدیمی تر هستید اینجا کسی نبوده که مشکلش مثل من بوده باشه؟

ببخشید شماها که قدیمی تر هستید اینجا کسی نبوده که مشکلش مثل من بوده باشه؟

دکترا برای شما رو خیلی تخصصی گفتن.

ولی اکثر ما همون مشگلات جفت و بندناف رو داشتیم. ولی اینکه خونرسانی کم شده بود رو دکتر سونو تشخیص نداد؟

چیزی از کم شدن حرکتاش متوجه شده بودی؟


😉

مرسی از همدردی عزیزم،واقعا روزای سختی و دارم میگذرونم،هر لحظه که چشمامو می بندم یاد اون روزی میافتم ...

میدونه عزیزم. منم اوایل نمیتونستم چشمم رو روی هم بزارم، اینقدر که تصویر اون لحظه جلو چشمم بود. من هم طبیعی بودم؛ دکترم گفت سه ماه دیگه باردارشو، ولی خودم نمیخواستم، ولی همش به بارداری مجدد فکر میکردم و ذوقش رو داشتم.بعد از یک سال و خورده ای دخترم رو باردار شدم. خودت ببین شرایطت جوری هست که برا طفل معصوم بعدی هم بتونی همینقدر مادر خوبی باشی یا فقط میخوای دردات رو تسکین بده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ورم دست و پا

_yasmin | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز