مهرا جان، وقتی صبح بیدار شدم و به خوابم فکر میکردم، با اینکه اصلا ندیدمت، توی خوابم بودی. به نظر خودم خوابم یه معنی داره و اون صبره.
من وقتی خواب میبینم و بعد بیداری بهش فکر میکنم انگار تعبیرش زودی میاد به ذهنم. عزیزم این برات یه نشونه است: صبر داشته باش و به خدا توکل کن، شما هم به زودی صاحب یه فرزند سالم میشی.
اما تو رو خدا اینقدر اصرار به جنسیت نداشته باش، فقط از خدا بخواه سالم باشه و گوشه دعاهات بگو خدایا من دختر دوست دارم. اصرار به چیزی نکن مهرا جان.
ببین غم دوستانمان چقدر سنگینه، یکی پسرش رو بعد دوسال از دست داده، یکی دخترش رو.
یکی بچه اش پسره ولی فلج مغزی، یکی دختر بیمار داره.
بیا برای حال و آرامش همه این مامان ها دعا کن و برای خودت هم دعا کن که فرزندی سالم بهت بده و خوشحالی به خونه ات بیاد.
بچه ها، الی جون راست میگه. خوبه که اینجا از غم و غصه ها مون بگیم، ماها برای هم گوش شنوا هستیم و حداقل این نوشتن ها به ما کمک میکنه که صبور تر بشیم حتی اگه کسی این پیام ها رو نخونه. دوسته که هر کدوم از ما به نوعی خاصی غم بزرگی رو تحمل کرده و حتی قابل تصور هم نیست.
ولی از آرزوهای خوب و امیدها تون هم بگید و اینجا بنویسید. چون حرف از آرزوهای خوب و امیدها به همه ما کمک میکنه که قوی تر بشیم.
مدام از واژه های نمیشه و نمیتونم و ... استفاده نکنید، چون انرژی منفی براتون می مونه و اتفاقی که نباید بیافته، می افته.
تا حالا کسی با گفتن خدایا من بمیرم، نمرده. هر کسی هر وقتش از این دنیا میره.
تا اون موقع باید قوی بود و ادامه داد.
آفرین دوستای خوبم. به روزهای خوبی که قراره از راه برسند، فکر کنید.
دوستای گلم واقعا نمیدونم بابت این همه سختی و زجری که کشیدین چی بگم فقط میگم خداوند بهتون صبر بده و بزودی با اومدن یک فرشته کوچولو دلتون شاد شه
بچه ها فامیلمون که گفتم هفت ماهشه وتازه فهمیده بچه سندرم داون داره.پزشک قانونی اجازه سقط نداده.به نظرتون جیکارکنه؟کسی همچین موردی نشنیده
سلام عزیزم باید با پزشکش مشورت کنه یا اگه قبول نکرد ی پزشک دیگه ....شیاف میدن کیسه اب پاره میشه میره بیمارستان اپنجا هم نذارنش تو دستگاه ان ای سی یو
بچه هفت ماهه هم اگه دستگاه نمونه فکر نکنم زنده بمونه
سلام خانوما خوبین؟
ی چند صفحه ای خوندم خیلی ناراحت شدم از سختی هایی،که کشیدین انشا... خدا به هممون صبر بده که داده.... که اگه نداده بود با این همه مصیبت ما الان زنده نبودیم
دنیا جون،شما و هدانا و بقیه خانومایی که بچه هاشونو بغل گرفتن دردتون خیلی زیادتره...که انشا... خیلی زود با بچه های دیگه یکم از دردتون کم بشه
منم مثل شما بعضی اوقات فکر میکنم که من واقعا چطور تونستم این همه عذابو تحمل کنم و زنده باشم هنوز ولی خب چه میشه کرد.....
مهرا جون عزیزم،خواهرم،قربونت برم هممون درکت میکنیم به جوونیت،به شوهرت رحم کن یکم آروم باش انشا.... این ماه باردار شی و دلت شاد شه خواب باران جونم انشا.... خیر باشه برات
گاهی باید زد به بیخیالی و کارهایی کرد که حسابی سرمون گرم بشه و فکر و خیال نکنیم.
من امروز واسه شوهرم کیک درست کردم، ظاهرش خوب شد و خود کیک هم نرم شد. اما چون شکر توش کم ریختم، مثل نون کم شیرین شد😅
الان هم تصمیم گرفتم یه شال گردن براش ببافم که سرم بیشتر گرم بشه و کمتر فکر و خیال کنم، تمام مشکلاتم رو سپردم به خدا که خود خدا حلش کنه ان شااله.🙏🙏
تازه امروز فکر کردم چه کلاسهایی دوست دارم برم، همه رو لیست کردم که یکی بعد یکی، برم اسم نویسی تا سرم همیشه شلوغ باشه. فعلا تا یک سال آینده توی ذهنم برنامه مختلف دارم. اگر توی این مدت خدا مصلحت بدونه و به شرط عافیت فرزندی به ما بده که هزاران مرتبه شکر.
