روزی ک پسرم از دست دادم پشت تلفن پدرم اشتباه شنیده بود فکر کرده بود میگن من طوریم شده تازه نگفته بودن بچه فوت کرده گفته بودن ضربان قلبش کنده و پدرم فکر کرده بود منو میگن مامانم میگفتت بآبات محکم زد تو سرش گفت وای خونم سوخت حالا میفهمم اون لحظه چه کشیده منم واقعا اینطور شدم هر چند بعد گفتن کاش خودم رفته بودم اون باید میومد سر قبر من گریه میکرد نه من برم آخ وقتی اینا رو میگم احساس میکنم جیگرم میسوزه مباد بالا از خدا میخام هیچ مادری رو با بچش امتحان کنه هیچ مادری ...