2777
2789
عنوان

فرشته اسمانی

| مشاهده متن کامل بحث + 306985 بازدید | 9960 پست
پسرم اسفند اومد و بوی تو شدید و شدیدتر از همیشه پیچید تو مشامم... بوی روزهای سخت بارداری تو... بوی روز زایمانت در اسفند ماه... اسفند ماه ها رو همیشه دوست داشتم... اما سالخاست برام رنگ باخته... نه زندگی ای دارم و نه مهمون و مهمونی ای که مشغول خرید و خونه تکونی جدی باشم و ... و نه پسری که دلم بهش خوش باشه... اسفند که میاد خاطرات هجوم میاره به ذهنم... فکر اون حرکت آرومت روی بدنم... فکر اون موهای پر پشتت... فکر اون بدن بلندت... فکر اون چشمهای درشتت که هیچ وقت باز، ندیدمشون... بسته به این دنیا اومدند و بسته از این دنیا رفتند... چه بهتر... دنیا خیلی هم جای قشنگی برای دیدن نبود... ولی فکر من رو نکردی... که اسفند هامو تلخ کردی... اسفند هامو جوری کردی که ناخودآگاه فلبم فشرده می شه... کاشکی لااقل آب و هوا عوض شه... مثلا اسفند گرررم بشه... شیاد فراموش کنم. سرمای کم و بیش اسفند و حال و هوای خرید و خیابونهای شلوع و زایشگاه ها و همه و همه تموم خاطرات رو به دیواره ی جمجمه ام می کوبه... نمیذاره آروم باشم. پسرررررررررررررررررم دوستت دارم. سرم شش سالگیت در آسمونها مباااااااااارک.
دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

عجببببببببببببب وای از اسفندددددددددددددددددد سلام بر دوستان همدرد چن سال پیش که درست 13اسفند بود تواون هوای سرد تند تند میرفتم تا به جلسه مدرسه پسرم برسم توی راه یهو دلم گرفت قلبم داشت میزد بیرون خدایا باورم نمیشد همینطور اشک از چشام میبارید ومن هم تند تند پاکش میکردم ولی اشک امون نمیداد همه تو خیابون نگام میکردن اخه این بغض از کجا بود چر حالم یه دفعه اون طور خراب شده بود همین طور هاج وواج مونده بودم که یادم اومد فردا 14 اسفند و تولد پسر بزرگمه که چن ماه بعدش اسمونی شد من اونو تو 19سالگی از خدا هدیه گرفتم یعنی تو اوج جوونی در واقع یه تکه از وجودم که چن ماه بعد از دست دادمش و حالا تو این سن خود ناخوداگاهم بودکه دلتنگی میکرد و گریه میکرد اونروز از خودم خیلی بدم اومدچرا پسرم رو فراموش کردم و تا چن وقت عذاب وجدان داشتم ولی باز احسانم به دادم رسید و به خواب داییش اومد در حالیکه لباس سربازی تنش بود وموهاش روکوتاه کرده بود وخودش رو به داییش معرفی کرده بود و ازش خواسته بود به من سلامش روبرسونه .عاشقانه منتظر روزیم که ببینمت عزیزم من اینجا رو دیدم وچون همه همدردند حرفام رو زدم احسان جونم منوببخش من هیچوقت فراموشت نمیکنم تو در قلب و یاد منی اخه من موجودی به نام مادر هستم
اللّهمَّ العَن قَتلَة اَمیرَالمُومِنین ( علیه السلام ) ...با افتخار و با تمام وجودم در برابرت سجده میکنم یا الله... اِنَّما مَثَلُ اَهْلِ بَیْتى فیکُمْ کَمَثَل سَفینَةِ نوحٍ علیه ‏السلام مَنْ(رَکِبَهَا) دَخَلَها نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرِقَ؛ مَثَلِ اهل بیت من، همانند کشتى نوح است که هر کس سوار آن شد، نجات یافت و هر کس رهایش کرد، غرق گردید.
آسمانی جان...این دردیه که هیچوقت فراموش نمیشه. ممکنه ظاهرا از یاد بره اما همیشه منتظر یه جرقه ست تا دوباره وجودت رو طوفانی کنه
دوخت سرویس اشپزخونه های دلبرونه @rey.han.handmade ارسال پستی به سراسر کشور
مامانای مهربون وداغدیده،دختر خالم پسر ٧ماهه ای داره که متوجه شده مبتلا به بیماری پیمن نیک،خیلی زنده نمیمونه،حال دختر خالم اصلا خوب نیس!توروخدا بگین اون الان به چی احتیاج داره؟چطور میتونم کمکش کنم؟

مینویسم بماند به یادگار

برای نسل های بعد

فرشته آسمانی

و در پایان...دلم فریاد بود ، در نگاهم اشک ، در گلویم بغض اما بلند تر از همه میخندیدم!! جوکر: من لبخند میزنم که دردامو پنهان کنم و آرزومه یه روز یکی بیاد نگام کنه و بفهمه همه چی دروغه 🙂 ...۱۴۰۳/۳/۱۹🚶درسته شد تجربه ولی نه قلبی موند ، نه حسی ، نه ذوقی!!!!🖤میخواست گریه نکند اما جنازه‌اش در رودخانه‌ی اتاقش پیدا شد.🙃

سلام ... میدونم این تایپک  واسه خیلی وقت پیشه و نمیدونم مامانایی که فرشته هاشون آسمونی شده . دوباره اینجا میان یا نه . اگه میاین لطفا بهم امید بدین و بگین که دوباره تونستین مامان بشین و یه فرشته هم توی آغوشتون داشته باشین .... خیلی داغونم خیلی زیاد و میدونم که درکم میکنید داره نزدیک یک سال میشه که دخترمو از دست دادم و حتی ازروزهای اولم حالم بد تره


هزار و یک شب خیال بافتم از تویی که یک شب نداشتمت   .. .
قلبم🥺

عزیزم... دوباره اسفند است و ....

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سلام دوستان

۸۰anam | 11 ثانیه پیش
2791
2779
2792