اره واقعا دلگرم میشم ب داشتن دوستان پی جویی مثل شماها
میخوام کلا شیشه شیری نشه آخه😔
اره همسرم اومد و الحمدالله از اول تا اخر پشت در نشست بیچاره...آخرم ک نشد با لب خندون بره🙁
یکم بهتر شم میام مینویسم داستان اون روزو
خودمو از همون ۲۳اسفند ترخیص کرد خونه ام.نمیتونم برم بیمارستان ک ببینمش...دلم تنگ شده...😥